یادداشت سینا معروف

داستان من و شعر
        یادم هست که فقط یک شعر از نزار قبانی در پستی خواندم و هوادارش شدم. بعدها از طریق سایت وزین گنجور، به منبعی از کتاب‌ رسیدم که یکی‌اش همین داستان من و شعر، خود‌زندگی‌نامه قبانی انتشار سال ۱۳۵۶ بود و از همین نقطه، با خال‌جوشی به شعر عرب متصل شدم. 
کتاب الکرونیکی آن هم در طاقچه موجود است و با مقایسه‌ای اجمالی، تفاوتی در دو نسخه ندیدم. 
نزار قبانی فضای دمشق و محله قدیمی کودکی خود را طوری توصیف می‌کند که هر کسی می‌تواند بخشی از بچگی‌اش را در آن تصور کند. 
تحول شعری و کلامی قبانی ابتدا با سنت‌شکنی آشکاری در سرودن اشعار عاشقانه با محوریت زن شروع و به گفته خودش بعد از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اعراب با اسرائیل، بوی وطن آن قوی‌تر و مذمت جامعه عرب در آن مشهودتر می‌شود. 
در این استحاله‌های دوره‌ای، قبانی بسیار در معرض آزار و اذیت و ممنوعیت (حتی در مصر) هم قرار می‌گیرد و حتی در زمانی برای رفع ممنوعیت اولین اشعارش در مصر به جمال عبدالناصر نامه می‌نویسد و از او می‌خواهد بی‌طرفانه اشعارش را بخواند و به او کمک کند. عبدالناصر هم بعد از خواندن نامه و مجموعه شعر او، دستور رفع ممنوعیت ایحاد شده را می‌دهد. 
قبانی، لطیف‌گوی پر احساسی است که به نقل از خودش، همه اوصاف طبیعت را در خدمت موضوعات انسانی درآورده است و شعری مستقل برای اجزای طبیعت نسروده است. او می‌گوید:«من درباره ماه به سبب آن که ماه است، شهر نگفته‌ام، بلکه از آن به عنوان قسمتی زیبا از دکوری در حضور عشق، یاد کرده‌ام.»
حالا نوبت انتخاب کتاب شعری برای خواندن از جناب قبانی است که این دنیای خیال‌انگیز موصوفش را به گوش جان بشنوم و امیدوار باشم که خاطرِ ذوقم مکدّر نشود. 
پیشنهادی دارید؟

      
1.3k

37

(0/1000)

نظرات

روشنا

روشنا

1403/10/11

من فقط یه کتاب از نزار قبانی خوندم و دوست داشتم.
ولی موضوع شعرهاش سیاسیه و نمی‌دونم دوست دارید بخونید یا نه.
چه کسی معلم تاریخ را کشت؟
1

1

بله خیلی هم خوب. 
ممنونم از شما🙏 

1

فکر کنم ما قدیم ندیمیا شعرهای قبانی رو با «در بندر آبی چشمانت» کشف کردیم. چون اون سالها نشر چشمه چاپ یه دوره کتاب شعرهای عاشقانه رو که ترجمه بودند شروع کرد. قبانی فکر می کنم دومی اش بود. اولی اش از پابلو نرودا بود: هوا را از من بگیر خنده ات را نه. در اون سالها این ترجمه ها  که همشون رو آقای احمد پوری ( فکر می کنم از نسخه انگلیسی ) ترجمه می کردند خیلی غنیمت بود اما بعدتر برای خود من مهم بود که ترجمه شعر رو از زبان اصلی اصلی اش گیر بیارم و بخونم. همین جوری هم به نظرم شعر غیر قابل ترجمه اس 
:( 

4

خلاصه  که این قدر منبر رفتم که بگم  شاید مثلاکتابی که آقای موسی بیدج ( که زبان مادری شون عربیه)  از قبانی ترجمه کردند ارجحیتی داشته باشه. نمی دونم. در یک سالهایی راستش چنان نزار قبانی مد شد که ماهی یک کتاب با یک مترجم از شعرهاش درمی‌اومد ( حالا شلوغش می‌کنم) ولی برای من  همچین روندی سرآغاز این شد که سعی کنم با همون عربی ناقص مدرسه‌ای‌ام اصل شعرها رو پیدا کنم و یه جوری زبونشونو بفهمم. فکر کنم چند بار انگلیسی هاشو خوندم. القصه که خیلی کشتم خودمو برای پیدا کردن اون نزار قبانی‌ای که در داستان من و شعر کشف کرده بودم. 
2

6

ممنون از اشتراک‌گذاری تجربه‌تون. برای منِ نورسیده به این سبک، خیلی ارزشمنده. 🙏 

0

سلامت باشین 🌻  
 @sinam200 

0

سلام

عشق با صدای بلند _ انتشارات نگاه
صدنامه عاشقانه_ نشر پرنده

0