یادداشت زینب

زینب

دیروز

ریمل
ریمل برایِ
        ریمل برایِ من قصه‌ی آشنایِ میلِ بی حد و اندازه به قدرت، توجه و زیباییه، قصه‌ی گم کردنِ هویت، ولی خب با یه ایده‌ی خلاقانه!

داستان سه بخش و سه شخصیتِ اصلی داره، که هرکدومشون ویژگی‌ای دارن که انگار باعث شده با وجود نقص‌هایی که دارن، قدرت هم داشته باشن.

راوی اول تنهاست، چون یا دیده نمی‌شه یا می‌بیننش ولی فراموشش می‌کنن.
به قولِ خودش نیمه مرئیه! ولی کم‌کم می‌فهمه که به واسطه‌ی این نیمه‌مرئی بودن می‌تونه رازها و واقعیت‌های آدم‌ها رو کشف کنه، دقیقا همون رازهایی که به شدت پنهانش می‌کنن.

شخصیتِ دوم شخصیت عجیب‌تری داره برای من؛ زنی که نیمی از وجودش هنوز چهار سال و نیم بیش‌تر نداره! و آدم‌هایی هم به دنبالشن که در مسیرِ نجاتِ خودش وارد دنیایِ  راویِ اول می‌شه.( ای کاش شخصیت‌پردازیش به اندازه شخصیت اول قوی بود!)

شخصیت سوم کیه؟ به لطف شخصیتِ سوم هویت آدم‌ها خرید و فروش می‌شه،  تا آدم‌ها چیزی بشن که می‌خوان به نظر برسن، و در اصل چیزی که هستن رو پنهان کنن: یک دکتر جراحِ زیبایی‌ِ حرفه‌ای.
انگار که این دکتر برخلاف شخصیت اول که چهره‌ای نداره، مالکِ چهره‌های زیادیه. 

پی نوشت:
چی‌ شد که خیلی از آدم‌ها الان به لطفِ عمل‌های زیباییِ افراطی، شبیهِ هم شدن؟
چرا انقدر ظاهر مهم شد؟
اصلا چی ‌شد که بیشترمون دیگه بدون فیلتر عکس نمی‌گیریم؟
(البته نه این‌که اینا بد باشن، حرف از افراطه)
      
289

15

(0/1000)

نظرات

اینجا رو ببین😎🥺❤️❤️
2

1

زینب

دیروز

قربونتون برم😁❤️ 

0

بمون❤️
@milkywaymind 

0

می‌شه بیشتر توضیح بدید
دورفمن نویسنده مورد علاقه منه 

0