یادداشت سید هادی میرمهدی

آنجا که باد کوبد: سفرنامه و عکس های باکو به همراه سفرنامه الکساندر دوما در محرم قفقاز
باید سوژه
        باید سوژه سفر طوری باشه که خلاقیتش خواننده رو به سمت خودش بکشونه. 
این اتفاق باید در نوشتن سفرنامه هم بیفته تا یک اثر ماندگار باشه. 
اینو خودم دیگه فهمیدم.
قلم و زبونم در نقد خیلی رُک و صریح شده یه جوری که حس میکنم بعضیا ناراحت میشن اما فکر می‌کنم نقد نباشه پیشرفتی رخ نمیده 
آذربایجان کشوری همسایه که در شمال غرب کشور ایران خوشگل و ناز خودمون قرار داره.
با جمعیتی که غالب مذهبی تشیع رو در بر داره.
نویسنده "آنجا که باد کوبد" در دو جمله اولی که نوشتم سعی کرد و خلاقیت به خرج داد
سوژه سفری؟ این بود که دهه اول محرم (به نظرم ۱۴۴۰ یا ۱۴۴۱ هجری قمری ، حدود ۵ سال پیش) به آذربایجان سفر کرده برای ثبت گزارش از مراسمات مذهبی محرم در این کشور.
خوب سوژه ای شد. مخاطب رو به سمت خودش میکشونه.
خلاقیت در سفرنامه نویسی؟
این کتاب رو از "به صرف قهوه و پیتا " بیشتر دوست داشتم 
چون گزارش ها در اینجا قشنگتر بود.
اما خلاق چرا؟
ایشون یک کتاب که به کوشش استاد رسول جعفریان توسط نشر علم چاپ شده که بالغ بر ۵۰ سفرنامه حج دوران قاجاری را در خود جا داده ، مطالعه کرده ، دقت کرده و خواسته اون گزارش های در سفرنامه گذشتگان رک با سفر روز خودش تطبیق بده.
جالب اینجاست گاهی از مهربانی و مرام مردم آذربایجان حرف میزنه بعد زیرش یه گزارش از قدیمی ها میاره که از اخلاق مردم آذربایجان ناراضی بودند
شد نقضی بر اون گزارش یا بهتر بگیم
شد گزارشی از پیشرفت اخلاقی رفتاری مردم یک کشور.
این واقعا خلاق بود و به نظرم بسیار جذاب
و اینکه هرجا هم تکه ای از سفرنامه های سابق رو آورده ارجاع داده یک شماره زده و در صفحه پایانی کتاب اسم آن فرد سفرنامه نویس رو آورده.
الکساندر دوما یک سفری به قفقاز داشته و درباره امام حسین، عاشورا و همچنین مراسم شبیه‌خوانی یا همان تعزیه خوانی سفرنامه را نوشته که به کتاب ضمیمه شده.
کلا خلاق، جذاب و خواندنی بود.
شما سفرنامه خوانی رو دوست دارید؟
سفرنامه ای که خوندید و لذت بردید چی بود؟

      
76

10

(0/1000)

نظرات

از بین سفرنامه ها ، سفرنامه های جلال آل احمد( سفر فرنگ ، خسی در میقات، سفر روس، خارک در یتیم خلیج فارس، سفر به ولایت عزرائیل  و ...) و جانستان کابلستان رضا امیرخانی بسیار پخته و جذاب بودند.

0

خیلی سفرنامه‌خون نیستم
اما از بین اینایی که خوندم، دوتا سفرنامهٔ امیرخانی و خال سیاه عربی رو دوست داشتم. دوتا سفرنامه خارجی ـ از دولیل ـ هم خوندم که خوشم نیومد واقعاً. یه جورایی هرچی سفرنامه تحلیلی‌تر و خلاقانه‌تر باشه، جذاب‌تره؛ وگرنه صرف گزارش ، یه کمی ملال‌آوره.

0

م.مهدوی

م.مهدوی

1403/4/28

سفرنامه خوانی رو خیلی دوست دارم و از بهترین هایی که خوندم جانستان کابلستان بوده 
البته هنوز اول مسیرم

0