یادداشت امیررضا سعیدی‌نجات

                بسم الله

این کتاب را در روزهایی خواندم که احساس می‌کنم روزگار به شکل وحشتناکی بر من هجوم آورده و ثانیه‌های زندگی پیشین م را آرزو می‌کنم.

داستان زندگی خانواده‌ای سه نفره به همراه پرنده‌شان...
داستانی که بیان‌کننده مجموعه‌ای از شادی‌ها میان دو غم است...
حکایتی که برای همه ما رخ داده، ما همیشه میان دو غم محصوریم. گاهی این غم‌ها زودتر می‌رسند و گاهی دیرتر...
گاهی شادی طولانی‌تر است و گاهی کوتاه‌تر... اما شادی و غم، در میانه یکدیگر سرنوشت محتوم تمامی ماست...

اما بی‌شک یک‌ روز می‌رسد که دیگر ما بازیچه روزگار نیستیم، آن روز ما انتخاب می‌کنیم که شادی برایمان اصالت دارد یا غم...
        
(0/1000)

نظرات

چه خوب که ادامه‌ی کتاب براتون جالب‌ شد.👌🏻
1
ممنون از لطف شما 
ممنون از لطف شما 
متن خیلی جالبی درباره کتاب نوشتید
وسوسه شدم بخونم
1