یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

آشنایی با هنر دقیق خواندن براساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی
        این یک مرور مفید است! 

0) قبلا به این کتاب 4ستاره داده بودم، اما در بازخوانیِ اخیر، اندکی عیار کتاب برایم کم شد که مشکل از کتاب نبود، من نسبت به این دسته از «متن‌های مفید» بد بین شده ام. اما مطالعۀ این کتاب رو واقعا، واقعا پیشنهاد می‌کنم. البته قبلش بهتره اندکی با اصول تفکر انتقادی و اینا آشنا باشید.
البته به قولِ کاوه لاجوردی، بیشتر از این کتاب‌ها و دوره‌های تفکر انتقادی، این خواندن یکسری متن استخوان‌دار و کلنجار رفتن با استدلال‌های ذهن‌های بزرگ است که «تفکر انتقادیِ» ریشه‌دار را در ذهن یک نفر می‌سازد. البته من برخلاف کاوه‌خان لاجوردی، خواندن و دوره‌های تفکر انتقادی را اینجوری هم بلااستفاده نمی‌دانم.

1) سعی می‌کنم در این مرور، برخی موارد اساسی و مهم کتاب را شرح بدهم. قبل از شروع هم بگم که اگر این سری تفکر انتقادیِ نشر اختران را نخوانده اید، حتما یک نگاهی بهشون داشته باشید که واقعا سری کتاب‌های خوبی است. اگر در فضای مجازی «دکتر اکبر سلطانی» را هم دنبال کنید. خیلی از مفاهیم تفکر انتقادی را در کلیپ‌های کوتاه و با مثال‌های واضح توضیح می‌دهند.

2) خیلی ساده این کتاب سعی می‌کند جایی خاص را در میانِ دیگر نوشته‌های «روش مطالعه» به خودش اختصاص بدهد. معمولا در متون یا دوره‌های آموزشیِ روش مطالعه، یکسری پیشنهاد عملی مانند: تقسیم دوره‌های مطالعه به زمان‌های 45یا60 دقیقه‌ای، کم کردن حواس‌پرتی‌ها به منظور افزایش تمرکز، دور کردن تلفن همراه از میز مطالعه، خسته نبودن موقع مطالعه، کنترل خوراک برای وضعیت بهتر ذهنی برای مطالعه و پیشنهادهایی از این دست، به مخاطب ارائه می‌شود. قطعا دانستن و رعایت کردن این پیشنهادها مفید است، اما تلاش برای «فهم متن» و نکات اساسی آن معمولا کمتر در این متون مورد بررسی است. این کتاب در همین‌جا وارد کار می‌شود و این پیشنهادهای عملیِ مطالعه را مورد توجه قرار نمی‌دهد و بجای آن به «فهم متن با توجه به اصول تفکر انتقادی» می‌پردازد. کلا فهم متن یک مسئلۀ اندیشه‌ای اساسی و متفکرانِ بزرگی در تاریخ، در منجلاب این کلان مسئلۀ «فهم متن» گیر کرده اند، اما این کتاب خیلی خود را درگیر مسائل فلسفی نمی‌کند و سعی می‌کند به صورتی کاربردی و مفید با فهم متن مواجه شود.

3) از اینجا وارد متن کتاب می‌شویم:
کتاب یک بخش نظری دارد که در آن اصول فهم متن را شرح می‌دهد. نیمۀ دوم کتاب یک بخش عملی دارد که 8متن را در خود دارد که خواننده با خواندن آنها بتواند به داوری خود بپردازد که آیا توانسته است مفاد کتاب را در عمق جان درک کند یا خیر.
در بخش نظری و در کل کتاب، پیش‌فرض نویسنده‌های کتاب این است که: «خوانندۀ اهل مطالعه، باری به هرجهت کتابی را مطالعه نمی‌کند» بلکه هدفمند به مطالعه می‌پردازد. گاهی مطالعه برای فهم مطالب درسی است، گاهی برای کسب لذت ادبی است، گاهی برای تمدد اعصاب است، گاهی برای درک اطلاعات است، گاهی برای چالش فکری است و کلی هدفِ دیگر. پس از کتاب که می‌خواهد راهکارهایی برای «دقیق‌خواندن» ارائه دهد، فرض می‌گیرد با مخاطب جدی طرف است. پس لطفا موقع مطالعه جدی باشید :))
رویکرد اساسیِ نویسنده‌ها در کتاب این است که وقتی ما موقع مطالعه، کلمات را معنا می‌کنیم و سعی می‌کنیم متن را بفهمیم، گویی داریم همان‌کاری را که نویسنده پیش از ما انجام داده است را، دوباره انجام می‌دهیم. پس اینجا یکی از اصلی‌ترین دوگانه‌های فهم متن که دوگانۀ نویسنده/خواننده است مشخص می‌شود. یکی از مسائل اصلی در این دوگانه این است که آیا وظیفۀ خواننده این است که «منظور نویسنده» را درک کند، یا بازسازی اثر برای فهم خود را اصل قرار دهد؟ به بیانی دیگر، مقصودِ نویسنده از متن اصل است، یا برداشت خواننده که احتمالا متفاوت با نویسنده است؟ مولفین این کتاب موضع اول را دارد که «ما به طور کلی متنی را می‌خوانیم تا منظور نویسنده را بفهمیم». خودِ این ادعا به تاریخ نوشتن در جهان محل مجادله بوده است و در هرمنوتیک مدرن (خیلی ساده علم فهم و تاویل متن) حداقل دو سنگر متخاصم در این موضوع موجود است. 
- پس بر اساس حرف نویسنده‌های این کتاب، «فهم مقصودِ نویسنده، رکن اساسیِ مطالعه است».
یکی از موارد مورد تاکید نویسنده‌ها این است که: «نحوه مواجه و مطالعه هر اثر، وابسته به شرایط آن متن و انتظار ما از آن متن است». به نظرم این مورد بسیار اساسی است. خیلی ساده است که مطالعۀ یک رمان فانتزی مانند هری‌پاتر یا حتی یک رمان کلاسیک، بسیار روان‌تر است تا خواندن یک متنِ فلسفی سخت که پیر و جوان را صلابه می‌کشد. در کنار این، همان رمان کلاسیک، برای کسی که به صورت تخصصی ادبیات کلاسیک را مطالعه می‌کند، با منی که از سر تفریح مطالعه می‌کنم از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آن متخصص به کلمه به کلمه، جمله به جمله کتاب حساس است تا بتواند تمام لایه‌های متن را درک کند، اما من به سرعت می‌خوانم تا حسِ کلی و لذت ادبی اثر را درک کنم. 
- پس یک اصلِ مهم: «نحوۀ مواجه با یک متن را، شرایط آن متن و انتظار ما از سطح مطالعه می‌سازد» و نباید با تمام متون به یکسان برخورد کرد.
پس از این نویسنده‌ها به سراغِ «نقشۀ دانش» هر نوشته و متن می‌روند. هر نوشته‌ای در مرکزِ معناییِ خود یکسری «انگاره/انگاره‌های اولیه» دارد که «انگاره‌های ثانویه» به نحوی از آنها خارج شده است و با یکسری «انگارۀ پیرامونی» حمایت می‌شود. پس باید برای فهم یک اثر سعی کنیم به عبور و مرور میان این انگاره‌ها، «نظام/نقشۀ دانش» هر متن را واکاوی کنیم. در کنار این، هر نوشته در جایی میانِ رشته‌های مختلف و مفاهیم مختلف قرار دارد. تشکیل «درختِ دانش» و روابط متقابل علوم هم راهی دیگر برای شناخت بهتر نقشۀ دانش هر اثر است. 
- پس باید به «نقشۀ دانش هر اثر حساس باشیم»
در کنار این نویسنده‌ها تلاش می‌کنند علیه «ذهن منفعل یا تاثیرپذیرانه» گارد بگیرند و در اهمیت «ذهن اندیشمند» در مواجه با متن سخن بگویند. خلاصه اینکه، در قریب به اتفاق موارد، نویسندۀ یک کتاب خود را در موضعی بالاتر از خواننده می‌داند و در کنار اینکه به صورت ناخودآگاه این نگاه از بالا به پایین در اغلب متون پیداست، خواننده نیز خود را مقهور نویسنده می‌پندارد و صرفا به تداعی برداشت‌های نویسنده می‌پردازد و نمی‌تواند بین خودش و متنِ نویسنده فاصله‌ای تشکیل دهد.
- خیلی ساده و یک خطی: «خود را مقهور نویسنده نکنید و منتقدانه زیستِ مطالعاتی داشته باشید»
یکی از مفاهیم مورد اشارۀ مورد اشارۀ نویسنده‌ها، «مواجۀ دیالوگی با متن است». به بیانِ کتاب «ذهن اندیشمند (همان ذهن منتقد که مقهور نویسنده نیست) با تفکر نویسنده یک رابطۀ دوسویه دارد».
در ادامه نویسنده‌ها 5مرحله برای مواجه با متن را ردیف می‌کنند:
1- نقل به معنا کردن جملات متن: در این مرحله جملات کتاب را سعی کنید «به زبان خودتان» نقل به معنا کنید. این مرحله بسیار مهم است چون تلاشی است برای اینکه متفکرانه و غیرپیروانه با متن مواجه بشید و به نوعی، «متن را از آن خود کنید».
2- واضح‌سازیِ تز مطرح شده در یک پاراگراف: پاراگراف‌بندی،  منطق خود را دارد. هر پاراگراف (البته اگر نویسنده حرفه‌ای باشد و با تمرکز متن نوشته باشد) یک تز اساسی دارد. خیلی ساده، هر پاراگراف یک موضوع اصلی دارد که در ابتدای پاراگراف به صورت مقدماتی آن موضوع شرح داده می‌شود و در مرحله بعد در «بدنۀ پاراگراف» به شرح و تفصیل، دفاع و استدلال‌آوری می‌پردازد و معمولا در آخر هم به جمع‌بندی تز می‌پردازد نویسنده. پس خواننده باید سعی کند با «مهندسی معکوس» کردن لب مطلب یا همان «تز» هر پاراگراف را بفهمد.
3- واکاویِ منطق متن: یکی از معلمین مدرسه، همیشه به ما می‌گفت که: تمرکز کردن روی فهرست یک کتاب/رساله بسیار مهم است (البته کتابی که درست فهرست‌نویسی شده باشد) چون با نگاه به فهرست می‌توان به نوعی به منطق تفکر نویسنده رسید. خیلی ساده، گویی فهرست، یک اسنپ‌شات/تصویر از دور،  از شمایل تحقیق یک نویسنده است. در کنار اینها، هر متن حاصل تفکر نویسنده است و هرتفکری را می‌توان از لحاظ ساختار منطقی مورد بررسی قرار داد. 
4- بررسیِ منطق متن: پس از آنکه سعی کردید منطق متن را واکاوی کنید، سعی کنید به بررسی آن بپردازید. یعنی چقدر منطق نوشته، سازگار و موجه و درست است. نکتۀ مهم اینجا این است که اول باید سعی کنید به واکاوی منظق متن بپردازید و بعد به نقد و بررسی آن. چپکی نَری حسن کچل؟
5- اندیشیدن از منظر نویسنده: در این مرحله باید سعی کنید بفهمید که چرا نویسنده این متن را اینگونه نوشته و سعی کنید از منظر نویسنده ضرورت نگارش متن را بفهمید. البته اینجا همان زاویۀ اصلیِ من با کتاب مشخص می‌شود. 

در ادامه نویسنده به بررسی تکنیک‌های مطالعه مثل روش‌های پاراگراف‌خوانی، مواجه با متن درسی، مواجه با متن روزنامه‌ای و خبری، خواندن سرمقاله و... می‌پردازد که از حوصلهِ این خلاصه‌نویسی به خارج است.

نویسنده‌ها با تاکید بر این نکته که «خواندنِ یک متن، یک بده‌بستان بین خواننده و متن است» در ضرورت نشانه‌گذاری در متن و کتاب می‌گویند. این مورد برای خودِ من بسیار اساسی است چون باور دارم و دوست دارم از «ذهن خودم ردی برجای بگذارم» که بعدها متوجه شوم که چه مسیری را طی کرده ام.

پس از اینها نویسنده‌های این کتاب، اهداف مختلف از مطالعه را شرح می‌دهند. اهدافی مانند:
+ خواندن به منظور آموختن
+ خواندن به منظور فهم نظام‌های فکری
+خواندن در چارچوب رشته‌های درسی

4) از صفحۀ 40 کتاب تا انتها نیز بخش عملی است که با اینکه نقدهایی جدی به بخش از کتاب دارم (مربوط به همان «فهم عینی و گویی واحدِ نویسنده‌ها از معنای یک متن است») اما برای راه افتادن برخورد درست با متن بسیار عالی است.


دیگه سعی کردم امهات مباحث این کتاب رو اینجا بنویسم و قطعا خواندن خودِ کتاب که شرح و تفصیل و نمودار و اینا داره، خیلی مفید خواهد بود براتون.
      
136

16

(0/1000)

نظرات

کامنت به مثابهٔ ریتوئیت🚶😂

0

ممنو از وقتی که گذاشتید و جزییاتی که مطرح کردید. مواردی از توضیح به مثابه تلنگری برای خودم بود که چطور با این دست کتاب‌ها دست و پنجه نرم کنم.
1

2

خیلی خوشحال شدم که مفید بوده براتون.
بله، کلا همین "فکر کردن در مورد مطالعه" خیلی عمل اساسی و مهمی است و خوشحال این مورد در متن برای شما تلنگری بوده است.
خلاصه لطف کردید🙏🙏 

1

.

.

1403/4/21

مثل همیشه عالی درسته به فکر فرو رفتم باید نوع نگاه مون رو به کتاب بیشتر تغییر بدیم 🙏
نگاهی خاص تر و دقیق تر 
4

1

بازم لطف کردید.
اینکه این متن بتونه به این نگاه رو در شما ایجاد کنه، یعنی به هدفش رسیده.
حتما خوندن این جلد و بقیه جلدهای این سری تفکر انتقادی نشر اختران رو پیشنهاد می‌کنم بهتون.

لطف کردید🙏🙏 

2

.

.

1403/4/21

حتما میخونم تشکر بابت معرفی 🌺
البته امیدوارم بفهمم کتاب چی میگه 
@SAH.Hashemi04 

1

قاعدتا مفهوم‌تر از متن من خواهد بود. چون من خیلی سعی کردم چگال و در کمترین تعداد کاراکتر ممکن موضوعات کتاب رو شرح بدم. خود کتاب با مثال و توضیح بیشتر شفاف‌تر هستش. 
@Sara_ 

1