یادداشت
1402/7/1
نوشتن از یک کارخانه صنعتی شاید در نگاه اول زمخت باشد و خوش ترکیب به نظر نرسد ولی عملیات احیا ، بیش از آنکه روایت و گزارشی از اعداد و ارقام باشد متنی امید بخش و دلگرم کننده است . شبیه دستی که روی شانه ات می زند و شانه ات را میفشارد و به تو اطمینان می دهد که می توانی ! آدم های عملیات احیا از جنس واقعیت اند و از تبار قهرمان های فیلم های علمی تخیلی نیستند. آدم هایی هستند که در همین سال های نزدیک ، جایی همین حوالی زیسته اند و با لمس تحریم ها و مشکلات اقتصادی روی پای خودشان ایستاده و در سطح فناوری های جهانی و بالاتر از آن علم و توانمدی ایرانی را به رخ کشیده اند. توانستن و امید به آینده صرفا یک شعار آرمانی نیست . امید به آینده روشن نه با چشم پوشی به کاستی ها و مشکلات موجود که با درک درست از وضعیت موجود و لمس مشکلات به دست می آید. نتیجه این امید و مواجه رو در رو با مشکلات ، خلق ماجرای عملیات احیا و مسیر رشد یک شرکت دانش بنیان ایرانی ست . البته بهتر است بگوییم مسیر تبدیل یک کارخانه به کما رفته و نیمه جان خصولتی به یک نهاد عظیم تولیدی سرزنده و رو به رشد که سر و کارش و تکیه اش به فناوری داخلی و دانشگاه است یعنی موتور محرکش اراده و علم جوان ایرانی ست. علاوه بر متن بسیار روان و خوش خوان ، یکی از نقات قوت اصلی این اثر پرداختن چندجانبه به فرآیند احیای کارخانه و پیشرفت است ، که هم زمان روایتی از مسائل علمی و فناورانه ، شرایط روحی و معنوی کارکنان و شرایط مالی مجموعه را در نظر گرفته و برای مخاطب شرح می دهد . در مجموع یک تجربه متفاوت و دلچسب کتابخوانی مناسب مهر ماه و حال و هوای شروع سال تحصیلی دانشگاه است. به درد نودانشجو ها و دبیرستانی ها هم می خورد و همه آدم هایی که سرشان برای فیزیک و کارهای فنی مهندسی درد می کند ، برای استاد های دانشگاه و پشت میزنشین ها هم یک جور تلنگر است و روایت پیشرفت...خلاصه متنش آچار فرانسه است و حدس می زنم به درد شما هم بخورد !🌱
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.