یادداشت کاف‌اِی

        بدترین قسمت ماجرا آن‌جا بود که رنگ متن کتاب قهوه‌ای مایل به قرمز بود!
یعنی عملا باعث شد در سه چهارصفحه ابتدایی، کتاب را محترمانه پرت کنم طرفی و محترمانه‌تر برای ناشر عزیز دعای عاقبت‌به‌خیری کنم!
به هر حال...
بعد از مطالعه توسعه و مبانی تمدن غرب ِ آوینی، این کتاب را برای جمع بندی منظومه فکری شهید، تهیه کردم.
فارغ از مشکلات ظاهری،

این کتاب تقریر درس‌گفتارهای وحید یامین پور است و به قلم او نگاشته نشده است. و همین مطلب صدای خودش را نیز درآورده و از چاپ این درسگفتارها راضی نبوده است.
کتاب را کامل نخواندم که نظر بدهم اما وقتی کتاب را تورق کردم و مطالبی که به چشمم خورد را کنار نظر شخص نویسنده گذاشتم، مطمئن شدم کتاب از قوت علمی تحسین‌برانگیزی برخوردار نیست.
البته اگر تا به حال در حوزه غرب شناسی کتابی نخواندید و یا مطالعه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب برایتان سنگین به نظر می‌رسد خواندن این کتاب پرسش‌های خوبی در ذهنتان می‌کارد و شمارا نسبت به مسائل غرب شناسی حساس می‌کند. ولی به این کتاب به هیچ وجه اکتفا نکنید.

اما پایان مطلب آن‌که وحید یامین‌پور در حال نگارش کتاب جدیدی به قلم خودش در حوزه غرب شناسی‌است و این برای من که مع‌الاسف ناگزیر به پرتاب کتاب بودم خبر خوشی محسوب می‌شود. :)



پی‌نوشت: به کتاب‌هایتان حساس باشید و با آن‌ها مهربانی کنید. البته قطعا واقفید که پرت کردن کتاب در قاموس رفتار یک کتاب‌دوست فرقی با همان برخورد ملایمانه ندارد :))
      
276

15

(0/1000)

نظرات

بدترین قسمت ماجرا این بود که کتاب ربطی به آوینی نداشت
1

1

من‌که کتاب رو کامل نخوندم اما درسگفتارها بسته به مخاطب لزوما کامل نیستند و خیلی اوقات در صدد توضیح بدیهیات‌اند. پس این صحبت شما اصلا بعید نیست. فهم آوینی با آوینی خیلی بهتر از همچین کتاب‌هاییه که مسائل بااهمیت توش ذبح بشه و ناقص فهمیده شه! 

1

متاسفانه اینکه یامین‌پور داره کتاب درباره غرب شناسی مینویسه، برای من خبر بدی محسوب میشه...
3

4

به نظر من نه. یامین پور به عنوان فردی که ادعای آوینی‌شناسی داره، بالاخره باید در فضای علمی محک بخوره و بد نیست به عنوان شارح دسته چند نظراتش یه بار مکتوب شه و شنیده شه. ناگزیریم به این‌که نظرات امتدادی این دسته از متفکرین رو بشنویم 

0

جسارتا برادر در وهله اول خبر بدی نیست .بلکه خبر خوبی است .هرکس باید نسبت خود را با غرب مشخص کند و در این بین اگر اهل فرهنگ باشد بر او واجب است که این نسبت را برقرار کند و اگر اهل قلم باشد فبها که مکتوبش کند هرچند نسبتی که او برقرار می کند موهوم و سطحی باشد ،خود برقرار کردن این نسبت و خوانش غرب از دید فردی فرهنگی میمون است .اما بد قصه اینجا است که این کتاب ها که در بهترین حالت ها مدخلی است برای ورود به مطالعه غرب ،رفرنس بچه های حزب اللهی باشد برای غرب شناسی ...و نکته بعد اینکه اگر همان کتابی است که خودش گفته ،ماجرای فکر آوینی ۲ا ست 
اما جالب تر اینکه سرفصل های این کتاب را دیدم .
یک سر فصل سرم را داغ کرد ،فلسفه هنر در نزد پیشا سقراطیان 
خیلی دوست دارم این فصل را بخوانم چون دکتر مهدی قوام صفری یا خود کتاب گاتری هم بعید میدانم چنین ادعایی داشته اند که پارمنیدس و هراکلیتوس و آناکسیمنس و آناکسیمندروس و ...چیزی از فلسفه هنر می دانسته اند ...
نمی دانم امیدوارم چشمان من اشتباه کرده باشد یا من اشتباه کرده باشم در  آناکرونیزم بودن مفهوم فلسفه هنر و زیبایی شناسی در نزد پیشا سقراطیان 

2

بذارید با بخش اول حرفتون مخالفت کنم. واقعا هرکسی نیاز نیست درباره نسبتش با غرب رو مکتوب کنه. متفکر این اجازه رو داره از اون جهت که به این نسبت از وجوه مختلف اندیشیده ولی یامین‌پور در بهترین حالت یه شومن فرهنگیه نه متفکر. 
ولی با قسمت دوم خیلی موافقم. و واقعا فلسفه هنر در نزد پیشا سقراطیان عنوان خنده‌داریه اونم مخصوصا از طرف یامین‌پور.
@amirabbasshahsavarii 

0

صاحب اجازه اید .
هنوز هم بر صحبت خود پافشاری می کنم .هرکس باید نسبت خود را برقرار کند با غرب ،و این برقراری نسبت ملزم به شناخت 
است و این شناخت اگر مکتوب شود ،چه بهتر ...به نظرم شما در وهله این با مکتوب شدن هر نسبتی مشکل نداشته باشید .مشکل از جایی شروع می شود که به خاطر اینکه یامین پور انسان رسانه (نه شومن) است .به طبع ارجاع به کتاب او زیاد می شود اما آیا کتاب او به قدر درباره غرب داوری اردکانی قابل استناد هست .قطعا نه ...اما کسی که هیچ شناختی نسبت به غرب ندارد به نظرتان وقتی با داوری یا مددپور‌  (نه با سنجش خرد ناب و لویاتان و پدیدارشناسی روح و ....) و نه با (کاپلستون و راتلج و آنتونی کنی و ....) شروع کند ،کتاب را پس نمی زند ،آن هم قشر کتاب نخوان و بی حوصله امروزی ...
پس شاید برای شروع عده ای خوب باشد .اما نه به عنوان وحی منزل ،نه به عنوان خواندن کتاب یک اندیشمند نه به عنوان خوانشی تافته جدابافته از تاریخ غرب و ...مشکل این است که رسانه به فهم افراد ضریب می دهد .از این طرف مشکل تنها متوجه یامین پور نیست .مشکل متوجه کسانی هم هستند که فرم را متوجه نمی شوند برای مثال شناخت امثال ....
1

1

با شما بسیار موافقم. هم در بحث ضریب و هم در بحث بی حوصلگی دنیای امروز.
من امروز دنبال یه کتاب از اقای داوری بودم در خیابان انقلاب و تقریبا به سختی کتاب رو پیدا کردم. گمشده امروز ما اینه که اندیشمندان عمیق عملا بین حتی کتاب‌خون‌ها (منظورم بیشتر صرف رمان‌خوانیه) جایی ندارن و کتاب‌هایی که واقعا مفیدن خریدار ندارن و ناشر دیگه چاپشون نمی‌کنه.
توی همچین فضایی یامین‌پور یا پناهیان یا غیره و غیره به حدی اهمیت پیدا می‌کنند که آدم تعجب می‌کنه.
اما بالاخره این برقراری نسبت درسته
چون این‌ها نه الان که قراره در تاریخ قضاوت بشن. 

0