یادداشت زینب

زینب

زینب

1403/11/7

        هیچ‌کاری از کسی کاملا بعید نیست، چون معمولا رفتار آدم‌ها تو شرایط مختلف تغییر می‌کنه.
مثل شخصیت‌های این داستان، که نسبت به برد و باخت، یا پول داشتن و نداشتن 
رفتارهاشون تغییر می‌کرد! 

راوی یا «الکسی ایوانوویچ» معلمِ جوان، عاشق و جسوریه که به پول نیاز داره،
در واقع دغدغه‌ای داره که به نظرش راه‌ حل مناسبش پوله.
با پول کمی که داره سراغ چرخ بخت می‌ره و بازی رو شروع می‌کنه و می‌بره.
ادامه می‌ده و باز هم می‌بره.
کم‌کم یادش می‌ره برای چی اومده بود و پول رو برای چی می‌خواست چون توی باتلاق حرص و طمعش اسیر شده… در نهایت هم استفاده‌ای که از این پول می‌کنه کاملا با هدفی که از قبل داشت فرق داره.

راستش من راوی رو قضاوت نمی‌کنم و نمی‌گم اشتباه کرد یا نکرد،
برای من شخصیت جالبی بود.
چون حس می‌کردم در لحظه زندگی می‌کنه! 

پی‌نوشت:
معمولا با انتخاب هر چیزی تو زندگی، احتمالِ داشتنِ یک چیز دیگه رو از دست می‌دیم.
پس شاید بشه گفت ما هم هر روز این زندگی رو با قمار می‌گذرونیم.
چیزی هم که مهمه اینه که بتونیم تشخیص بدیم کِی باید با شجاعت پیش بریم و کِی باید قانع باشیم و ادامه ندیم…
      
402

26

(0/1000)

نظرات

حالا اینا به کنار، آخرش اعصابم خرد شد که اون یارو اینگیلسیه بهش پول داد و در عین اینکه این آخرین داراییش بود، بازم رفت قمار کرد😬🔪

0