یادداشت سینا معروف
1403/5/1
3.3
8
عنوان کتاب و تصویر روی جلد کتاب این تصور را به وجود میآورد که کتابی با مایه طنز و نوجوانانه روبروی شماست اما با شروع کتاب با مردی مواجه میشوید که دارد تمام اتفاقات ناگوار زندگیاش را از همین اول کتاب روایت میکند. نگاه آندری نیکولایدیس در سراسر کتاب، سیاه، تلخ و پر از ناامیدی و یکجور نفرت از آدمهاست. هر چه که برخمان در کتاب «آدمی، یک تاریخ نویدبخش» به زور در مغزمان فرو کرده بود که ذات بشر نیک است، نیکولایدیس در کتاب پسر، اصرار داشت که چکیده نهاد آدمی، شرور و خبیث است و این زندگی بیارزش. دلیلِ آوردن این همه تاریکی و تنفر از آدمها در داستانِ این نویسنده بوسنیایی، برای من مشخص نشد و اینکه چرا به یکباره در اواخر داستان، جرقههای امید در ذهنش روشن شد؛ و چرا هر ماجرایی که به شرارت انسان برمیگشت در یک گشت شبانهی او در شهر برایش اتفاق افتاد. ناگفته نماند نکات فنی نویسندگی قویای در داستان وجود داشت که با ترجمه خوب محمدرضا فرزاد برجستهتر شدند.
(0/1000)
نظرات
1403/5/2
وقتی کتابی با فضای تاریک و پر از ناامیدی میخونم که حالم بد میشه، بعدش رجوع میکنم به آثار کریستین بوبن. مثل تصفیه کننده روح از سنگینی ها، ناخالصی ها و آلودگی های سیاهی و ناامیدی و پوچی می مونه. قشنگ روح و روان رو آرام و درخشان می کنه.
2
1
1403/5/3
حتما آثار ایشون رو مطالعه کنید، متاسفانه در ایران بوبن اونقدری که لایقش بود شناخته نشد. @sinam200
1
1403/5/1
1