یادداشت عطیه عیاردولابی
1403/1/14
4.2
25
با کسب اجازه از محضر جناب اشتری ، دامت قلمه! انتخاب سوژه داستان و بهانهاش برای بیان یه دوره مهم و یه اتفاق برجسته تاریخی عالی بود. آدم هر چی تاریخ بخونه و توالی رخدادها رو به خاطر بسپاره باز به اندازه یه داستان و روایتش در قالب شخصیتها و اتفاقات ساخته پرداخته یه نویسنده کارکرد نداره. ما به بهانه همراهی هاشم تو یه ماموریت با اوضاع غبارگرفته بعد توپ بستن مجلس آشنا میشیم. کاملا مشخصه نویسنده حسابی کتابهای مربوط به اون دوره رو زیر و رو کرده. حتی اونجا که کانگوروی تو باغوحش پاریس رو توصیف میکرد یاد خاطرات ناصرالدینشاه از سفرش به پاریس و توصیف شاه شهید (!) از این موجود افتادم. الحق هم که چه توصیف قشنگی کرده بود اعلیحضرت. فراز و فرود داستان، واگویههای هاشم با خودش، مسیری که از یقین به شک و از شک به یقینی دوباره طی کرده بود به اندازه بیان شده بود، نه زیادهگویی و اطناب کلام و نه خلاصهوار بیمنطق. نکات مختلفی هم به طور زیرپوستی و غیرشعاری مطرح شده بود. مثلا طرح مسئله فتنه، علت مخالفت شیخ فضلالله با مشروطه، تفرعن اروپاییها، اسلام انگلیسی و غیره. اما... بریم سر وقت دو ایراد بزرگ از نظر حقیر. اول اینکه اگه کسی با تهران و محلههاش آشنا باشه میدونه مسیرهایی که هاشم با قاطرش میرفت و میومد انقدر زیاد بود که باعث میشد داستان از حالت منطقی خارج بشه. نقطه مرکز داستان محله سنگلج سابقه که رضاخان طی یه اقدام خصمانه و سر لجبازی با مردم اون محله، زد با خاک یکسانش کرد و بعدها پارک شهر رو جاش ساخت. این محله الان پایین شهر محسوب میشه و نزدیک بازار بزرگ و کاخ گلستان. از اونجا تا میدون بهارستان فعلی و نگارستان اون سالها فاصله زیادی نیست اما کم هم نیست. طبیعتا با یه قاطر نمیشده فرتی از سنگلج به نگارستان رسید. حالا شما در نظر بگیرید از این محله پایین تا تجریش اون موقع چقدر راه بوده. و عجیبتر اینکه برادران مسگر تو محله سنگلج خونه داشتن و تو بازار تجریش مسگری!؟؟؟ تجریش و شمیرانات اون دوره اصلا ییلاق محسوب میشده و قریهای خارج "طهران". به نظرم این اشتباه بزرگی از جانب جناب نویسنده بود. ایراد دیگه اینکه بخشهای مربوط به علیقلیخان دقیقا چه کارکردی داشت؟ چرا زاویه دید داستان هاشم سوم شخص بود و زاویه دید سردار اسعد اول شخص؟ مسلما سردار اسعد شخصیت اصلی نبود که بخواد این زوایه دید رو بگیره. اصلا اگر همه بخشهای علیقلی خان از کتاب حذف بشن هیچ ایرادی به کتاب و داستانش و روندش وارد نمیشه. ما هر آنچه از علیقلیخان سردار اسعد باید میدونستیم تو فلشبکهای هاشم فهمیده بودیم. برای همین تا آخر کتاب منتظر بودم ببینم این دو داستان موازی قراره چطوری به هم برسن. البته که پایان خیلی متفاوت بود و ما رویارویی ندیدیم. نکته دیگه که نمیدونم به نویسنده برمیگرده یا نه، اشکالات تایپی زیاد کتاب بود. مسئولین رسیدگی کنن لدفن. خوندنش رو توصیه میکنم؟ بله. به خصوص برای حدود سنین ۱۷-۱۸ سال. برای کوچکترش به خاطر بخشهای پاریس و تصویر عیاش از سردار اسعد مناسب نیست. و برای بزرگترها - به شرط اینکه تاریخ بدونن - داستان ساده است و همون اولا لو میره که قراره هاشم چه مسیری رو طی کنه.
(0/1000)
سوده عابدی
1403/1/14
1