یادداشت محدثه حسنی
1403/8/14
سلام و نور قصه دیار اجدادی برام غریبه نبود، چند سال یک بار یکجورائی تجربش میکنیم، جوونائی که به اسم انقلاب ،برای عدالت و آزادی به خیابانها میریزن و به اموال عمومی و کسب و کار مردم آسیب میزنن و اگر باهاشون همراه نشی تهدیدت میکنن و اگر پاش بیفته به طرز وحشیانه ای هموطنشون رو میکشن بدون اینکه واقعا بدونن مفهوم آزادی و عدالت یعنی چی. کتاب دیار اجدادی بخشی از تاریخ تلخ و سیاه اسپانیاست. داستان جدائی طلبی جوانهای باسکی که این جدا سازی رو حق سرزمینشون میدونستن ولی نه رهبری داشتند و نه مسیر روشنی درنتیجه حرکت نسبتا خشن و دور از عدالتشون به نتیجه نرسید و جز تلف شدن عمر و زندگی عده ای جوان و پیر و حتی مردم باسکی اصیل نتیجه ای در بر نداشت . شخصیت پردازی و توصیفات نویسنده عالی بود.انقدر واقعی و با جزئیات بود که به راحتی میتونستم اتفاقات و آدمها رو در ذهنم تصویر سازی کنم . نوع روایت داستانشم در نوع خودش جالب بود چون اصلا خط مستقیم و روشنی نداشت و دائما هوش خواننده رو به چالش میکشید و همینها کتاب رو بسیار بسیار جذاب و خواندنی کرده بود . تو شخصیتهای کتاب آرانچا رو بیشتر از همه دوست داشتم، یک دختر کتاب خون که با وجود تمام سختیهائی که زندگی و خانواده بهش تحمیل کردند پای اصولش موند و نه زیر بار ظلم رفت و نه همراه ظالم شد . به جا کنار خانوادش ایستاد و به جا در مقابلشون . بعد از اون شابیر رو دوست داشتم ،دکتری که با وجود تمام بی عدالتیی که افراد آتا(سازمان جدائی طلب باسک) در حقش روا داشتند جائی که فردی از اتا به طبابتش نیاز داشت مسوولیت پذیریش رو فدای کینه و نفرتش از اتا نکرد. جوونی که پای غمها و رنجهای مادرش موند و تنهاش نذاشت .جوونی که درد کشید اما باعث درد کسی نشد. و از میرن و پسر احمق تر از خودش یعنی خوشه ماری بیشتر از همه بدم اومد، آدمهای خودخواه ، متعصب ، بی سواد ، هیجان زده و کور دلی که عمر ، خانواده ، دوستها و دوستیهای خودشونو فدای حماقت و کوردلیشون کردن . بقیه ی شخصیتهای کتاب معمولی بودن مثل تمام آدمهائی که دور و برمونن ، حتی مثل خودمون. کتاب خیلی خیلی خواندنی و جذابه ضمن اینکه روایت تاریخی و واقعی و آموزنده ایه .
(0/1000)
نظرات
1404/4/4
دوست گرامی، تداعی «دیار اجدادی» با اعتراضات چند سال اخیر و غیره در ذهن شما، بسی جای تأمل دارد. به گمانم، اثر میکوشد به زیبایی مرز میان خواست راستین مردم،دادخواهی و خشونت را عیان سازد. و شاید جالب باشد که حتی در میان شخصیتهای همین «دیار اجدادی»، کسانی نیز بودند که خود را در جبهه حق میپنداشتند، اما با درک ناقص و مغشوشی از همین مفاهیم والا، ناخواسته بر آتش ظلم و ظالمان میافزودند. و چه بسا، همین خوانش امروز شما، خود گواه این باشد که گاهی ما هم، ناخودآگاه، در قامت همان شخصیتها ظاهر میشویم که خودشان را دانا میپنداشتند ولی در درک آزادی و عدالت، در کوره راه کج فهمیها گرفتار آمده بودند. البته، هیچکس را یارای آن نیست که با قطعیت بگوید جبههٔ حق کدام است. «دیار اجدادی» را یک بار دیگر ورق زنید؛ با ذهنی رها از پیشداوری. آنگاه، شاید کتاب را نه آینهای برای"تهمت"، بلکه چراغی برای شناخت آرزوهای انسانی دریابید."
4
1
1404/4/4
ممنون که یادداشتمو خوندید و جسارت داشتید و نظرتون رو نوشتید فکر کنم منظورم از یادداست رو اشتباه متوجه شدید. من اصلا مخالف اعتراض به بی عدالتی نیستم چه تو جامعهی خودم چه تو کتاب اونچه که باهاش مخالفم نقض قوانین اجتماعیه، تو نمیتونی معترض به بی عدالتی باشی اما خودت بی عدالت باشی، نمیتونی معترض به دزدی باشی ولی وقتی پاش بیفته دزدی کنی . به نظرم اینگه گفتید نمیشه جبههی حق رو تشخیص داد کاملا غلطه . همهی ما فطرتا میدونیم وقتی بی اجازه وسیلهی کسی رو برمیداریم و بهش برنمیگردونیم یعنی به حق اون فرد تجاوز کردیم (این مثال رو زدم چون خیلی ملموسه) شما از همین مثال به بقیهی مصداقهای تشخیص حق از باطل هم میرسید. ا نچه که تو کتاب اتفاق افتاد چی بود مردمی که مخالف حکومت دیکتاتور بودن اعتراض کردند به حکومتشو ن در این مسیر قوانین اجتماعی رو زیر پا گذاشتند، به اموال عمومی آسیب زدند، حتی به انوال شخصی افراد و جایی که فرصت داشتند خودشون دیکتاتور تر از حکومتشون عمل کردند . یا مثل من فکر میکنی و من رو حمایت میکنی یا میکشیمت به جرم اینکه مثل من نیستی
1
1404/4/4
اتفاقی که تو جامعهی ما هم میفته همینه متاسفانه ، (اصلا منظورم قشر خاصی نیست ) اگر به اسم عدالت، به اسم اعتراض به دزدی، به اسم اعتراض به دیکتاتوری میای وسط اولین کسی که نباید بی عدالتی کنی خودتی، اولین کسی که نباید دزدی کنی خودتی، اولین کسی که نباید دیگران رو مجبور کنی مثل تو فکر و عمل کنند خودتی. یعنی قبل از پا گذاشتن وسط میدون باید به این رشد رسیده باشی
0
1404/4/4
تشخیص حق از باطل اگر آنگونه که شما میفرمایید، ساده و قطعی بود، شاید تاریخ اینچنین پُر از روایتهای متضاد و برداشتهای متنوع نمیبود. اینکه دو نفر با دیدگاهی انسانی و دغدغهمند، در مواجهه با یک کتاب یا یک رویداد، دو برداشت کاملاً متفاوت دارند، نشان از پیچیدگی مفهوم «درست بودن، خیر، حق» دارد؛ مفهومی که در بافت زیستهی هر فرد، شکل و رنگی متفاوت مییابد. از نگاه من، نمیتوان بهسادگی و با استناد به تخریب اموال عمومی یا بروز خشم در اعتراضات، حکم به باطل بودن یک حرکت داد. @m.h8489
1
زهرا رستاد
1403/8/14
0