یادداشت مبینـا خانومـِ قربانی
1402/9/5
میخواستم فقط در حد چهار ستاره تبلیغ شه و تمام اما... یه روز رفتم کارورزی و معاون پرورشی که معلم تفکر و سبک زندگی بود به خاطر مشغلهی زیاد ملتمسانه خواست سر کلاس برم تا سروصدای بچهها درنیاد. وقتی رفتم سر کلاس با دخترهای ۱۳ سالهی شروشیطون مواجه شدم. برای آروم شدن کلاس روی تخته نوشتم "کاش معلمم میدانست..." و از بچه ها خواستم این جمله رو تکمیل کنن. انتظارم در حد "آسون بگیرن" یا "بهمون ارتفاق کنن" بود ولی این شد نتیجه: "کاش معلمم میدونست من اونقدری که نشون میدم شاد نیستم" "کاش معلمم میدونست من واقعا درسم رو میخونم ولی نمیتونم جواب بدم من دروغگو نیستم" "کاش معلمم میدونست من گاهی اونقدر حالم بده که دلم میخواد یکی رو بغل کنم" "کاش معلمم میدونست من هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارم" "کاش معلمم میدونست من دلم برای بابام تنگ میشه ولی میترسم به مامانم بگم" (این عزیزدلم مادر و پدرش طلاق گرفتند) "کاش معلمم میدونست وقتی با لبخند میاد کلاس حالم خوب میشه" و امثالم. میدونم درست نیس ولی نتونستم احساسات رو تو قلبم حبس کنم و گریه نکنم. عمق فاجعه رو متوجه میشین نه؟ معلمان عزیز همه چی واحد درسی نیست. همه چی یادگیری معادله، تشبیه، نماز، بلند ترین رشته کوههای ایران، شاه اسماعیل چه مناطقی رو فتح کرد و.... نیست! مهم روح بچههاست، مهم تفکر بچههاست، مهم احساسات بچههاست. مهم بچههان! لطفا نگاهی به این کتاب بندازید. قطعا حسرت میخورید که زودتر از اینها زاویه دیدتون عوض نشده بود :)
(0/1000)
نظرات
1403/3/23
خیلی از این جملات رو پدر و مادرها هم باید بدونن. غمانگیز بود این همه شکاف بین بچههای معصوم و بزرگسالان خوابزده.
1
0
1403/5/6
0