یادداشت Hanā

Hanā

1403/6/2

در جبهه  غرب خبری نیست
        چرا می‌جنگیم؟!

این کتاب واقعیت تلخ و حقیقی جنگ است و واجب برای همه‌ی کسانی که جنگ را گاهی لازم می‌دانند، در صورتی که جنگ حتی برای یک ساعت هم لازم و ضروری نیست.

داستان روایت جنگ جهانی اول است و چند پسربچه آلمانی که به دلیل تبلیغ و فشار حسی و روانی و وظیفه‌ای که از سر جوانی و به نام دفاع از وطن و میهن‌پرستی بهشان محول شده به جنگ می‌روند تا از کشور و خاک خود دفاع کنند و همگی‌شان قبل از تمام کردن ۲۰ سالگی از بین می‌روند، در صورتی که جنگیدن وظیفه‌ی هیچ انسانی نیست.
رمارک در غالب شخصیت‌هایش زمانی که درگیر جنگ تن به تن می‌شوند به این مسئله می‌پردازند که همان‌طور که ما مادران، پدران ،همسران و خانواده‌هایی داریم که برایمان دعا می‌خوانند آن ها هم (سربازان جبهه مقابل) خانواده‌هایی دارند که برایشان دعا می‌خوانند و چشم به راه بازگشتشان هستند.
رمارک در این کتاب به واقعیت اصلی جنگ می‌پردازد: نفع بردن عده‌ای که فقط حرف های بزرگ می‌زنند و از پشت میزهایشان شعارهای آرمانی می‌دهند و در پشت جبهه ها صاحب پست و مقام می‌شوند و اما این معمولی ترین افراد یک جامعه‌اند که بدون هیچ خصومت شخصی باهم، در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند تا رهبرانشان را پیروز این نبرد کنند حتی به قیمت جانشان "اگر ما پیروز شویم این پیروزی از آن آنهاست اما اگر بمیریم فقط ما مرده‌ایم".

نویسنده کتاب "اریش ماریا مارک" خود نیز در طول زندگی‌اش در شرایط جنگی بوده و شخصیت اصلی کتاب "پل" برگرفته از خودش است و پس از دوسال خدمت در جبهه دانست که ارزش فرهنگ و هنر انسان در برابر غریزه‌ی توحش و جنگ‌‌طلبی او هیچ است و سرمایه‌داران عالم چگونه برای حفظ منافع خود حاضرند جهانی را به آتش بکشند.

در آخر خواندن "در جبهه‌ی غرب خبری نیست" را به همه پیشنهاد می‌کنم و قبل از شروع کتاب، مطالعه مقدمه‌ی "رضا جولایی" کمک‌ کننده‌ی خوبی برای ارتباط و آشنایی با نویسنده و اثرش است.

      
204

36

(0/1000)

نظرات

یادداشت نمی‌نویسید؟
1

4

Hanā

1403/6/3

اول فکر کردم با توجه به نظرات و نقدهای زیاد برای این کتاب نیازی نیست، اما به هر حال هر نگاه جدیدی شاید بتونه کمک کننده باشه.
این یادداشت تقدیم شما🌱 

3

دردناک و تلخ 

1

چی بهتر از جنگِ ضد جنگ

1