یادداشت Sheida Hanafi
1404/6/7
بچه هاااا ، هرچی کتاب امانت گرفتم این هفته بد بود !!! بد ، گیج کننده و دوست نداشتنی 😱😱😱 آدم وقتی میشنوه " کتاب ژاپنی" یهجوری ناخودآگاه یاد گوگولیطورها میفته: چیزای بامزه، لطیف، پر از ظرافت و شاید حتی شاعرانه. ولی خب کنزابورو اوئه اصلاً اون مدلی نیست 😅 برنده نوبل هم هست، بیشتر میزنه تو فاز سنگین و فلسفی و روانپریشانه. این روزی که او خود اشکهای مرا پاک خواهد کرد هم خلاصهش اینه: یه بنده خدایی فکر میکنه سرطان گرفته، توی بیمارستان خوابیده. شروع میکنه هذیون گفتن و خاطرات بچگیشو مرور کردن. خاطراتشم پر از تحقیر، خشونت، انتقام و توهمات عجیبه. آخرشم آدم نمیفهمه چی واقعیه چی تو ذهنشه. یعنی به جای اینکه بره تو فاز گوگولی-موگولی مثل مثلا هاروکی موراکامی یا Banana Yoshimoto، میزنه وسط جمجمهی آدم با فلسفه، جنگ، و نمادهای عجیبغریب. 🤯 خلاصه بخوام معرفی کنم : 👉 «این کتاب قصهی یه مرد هذیونیِ بدبختیه که تو بیمارستان لم داده و وسط مرگ و میر و خاطرات بچگیش گیر کرده. ژاپنی بودنش گولت نزنه، هیچجاش شبیه انیمههای بامزه یا رمانای ملوس ژاپنی نیست؛ بیشتر شبیه کابوس ژاپنیه.» خدایی نیم هم زیادش بود، حیف اسم قشنگش😭😭😭
(0/1000)
نظرات
1404/6/8
چقدر بد🥲 بدترین اتفاق برای یه کتابخون همینههههههه +ولی توذهن من ژاپنیها گوگولی نیستن😁
1
0
1404/6/8
امممم... راستش ادبیات ژاپن در حقیقت خیلیم تاریکه! اصلا به انیمه و مانگا میگن فرهنگ کاوایی... از باقی محصولات فرهنگی ژاپنی کلا جدان...
1
4
Sheida Hanafi
1404/6/8
0