یادداشت Sheida Hanafi

        بچه هاااا ، هرچی کتاب امانت گرفتم این هفته بد بود !!!
بد ، گیج کننده و دوست نداشتنی 😱😱😱
 آدم وقتی می‌شنوه " کتاب ژاپنی" یه‌جوری ناخودآگاه یاد گوگولی‌طورها میفته: چیزای بامزه، لطیف، پر از ظرافت و شاید حتی شاعرانه.
ولی خب کنزابورو اوئه اصلاً اون مدلی نیست 😅 برنده نوبل هم هست، بیشتر می‌زنه تو فاز سنگین و فلسفی و روان‌پریشانه.

این روزی که او خود اشک‌های مرا پاک خواهد کرد هم خلاصه‌ش اینه:

یه بنده خدایی فکر می‌کنه سرطان گرفته، توی بیمارستان خوابیده.

شروع می‌کنه هذیون گفتن و خاطرات بچگی‌شو مرور کردن.

خاطراتشم پر از تحقیر، خشونت، انتقام و توهمات عجیبه.

آخرشم آدم نمی‌فهمه چی واقعیه چی تو ذهنشه.

یعنی به جای اینکه بره تو فاز گوگولی-موگولی مثل مثلا هاروکی موراکامی یا Banana Yoshimoto، می‌زنه وسط جمجمه‌ی آدم با فلسفه، جنگ، و نمادهای عجیب‌غریب. 🤯

خلاصه بخوام معرفی‌ کنم :
👉 «این کتاب قصه‌ی یه مرد هذیونیِ بدبختیه که تو بیمارستان لم داده و وسط مرگ و میر و خاطرات بچگی‌ش گیر کرده. ژاپنی بودنش گولت نزنه، هیچ‌جاش شبیه انیمه‌های بامزه یا رمانای ملوس ژاپنی نیست؛ بیشتر شبیه کابوس ژاپنیه.»

خدایی نیم هم زیادش بود،  حیف اسم قشنگش😭😭😭
      
437

27

(0/1000)

نظرات

چقدر بد🥲 بدترین اتفاق برای یه کتابخون  همینههههههه

+ولی توذهن من ژاپنی‌ها گوگولی نیستن😁 
1

0

فقط تو  بعضی انیمه ها دنیاشون شیرینه 🥺 کتابهای نسل جدیدشون فضای مهربون تری داره  

0

امممم... راستش ادبیات ژاپن در حقیقت خیلیم تاریکه! اصلا به انیمه و مانگا میگن فرهنگ کاوایی... از باقی محصولات فرهنگی ژاپنی کلا جدان...
1

4

چقدر جالب ، ممنون از اطلاعات خوبت🤌🥰 

0