یادداشت بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

7 روز پیش

        ⚪این اثر مک دونا اولین اثر از سه‌گانه‌ی جزایر آران است که شامل چلاق آینیشمان،ستوان آینیشمور و بانشی‌های اینیشیرین (به صورت فیلمنامه )می باشد.
جالب است بدانید که نمایشنامه‌ی بانشی‌های اینیشیرین هرگز به صورت نمایشنامه منتشر نشد. چرا که مک‌دونا باور داشت این اثرش، نمایشنامه‌ی خوبی از آب در نیامده است.چلاقآینیشمان اولین نمایشنامه این سه‌گانه با۹صحنه است،روایت از  یتیم معلولی‌ست که با دو خانم مسن که آنهارا عمه خطاب می‌کند زندگی می کند. از مطالبی که این دو روز مطالعه کردم گویا مک‌دونا همیشه این اضطراب را داشته است که این اثر تا آن حد که لایقش است مورد توجه قرار نگیرد و به دلیل بزرگ‌شدن نویسنده‌اش در لندن، نمایشنامه‌ای ایرلندی محسوب نشود. با این وجود، این نمایشنامه یک اثر خواندنی شده است که از بین چندین اثری که خواندیم از همه جذابتر بوده است وبه نسبت نمایشنامه های قبلی خشم وبی رحمی کمتری را شاهد هستیم.همانطور که از عنوانش پیداست، داستان‌های نمایشنامه‌های آن در جزایر آران رخ می‌دهد.اگر علاقه‌مند به تئاتر پست مدرن، دوستدار ساختارشکنی هستید،به نمایشنامه های خاص تاحدود زیادی سیاه و تابوشکن با چاشنی وحشت علاقه‌مند هستید مک دونا قطعا شما رو راضی می کند.
🔻در این نمایشنامه  ۹ کاراکتر حضور دارند.که در شروع نمایشنامه آنها با سن وظاهرشون به خواننده معرفی می‌شوند. کاراکتر‌هایی که هرکدام ویژگی و خصوصیات وشرارتهای مخصوص به خود را دارند ومسبب منحصر به فرد  شدن آنها شده.کاراکترهایی که راحت همدیگر را تحقیر میکنند،تمسخر لق لقه زبانشان است وباکی ندارند معلولیت جسمی یاظاهری افراد رور ریشخند کنند حتی باعلم به اینکه اون فرد خود انتخاب نکرده معلول باشه، زیبا نباشه یا حتی عمرطولانی داشته باشه  افرادی که همیشه در نمایشنامه های مک دونا کم نیستند،یکی از شخصیتهای جالب نمایشنامه جانی است که با انتشار خبرهای خصوصی افراد کسب درآمد میکند درابتدا بسیار برایم شخصیتی منزجر بود ولی در صحنه پایانی دید خواننده کامل به او عوض می شود،ودیگری  دختر ۱۷ساله ای را بینشون می بینیم که از فحاشی ابایی ندارد.درعین بددهنی وخشونت سربزنگاه بهترین تصمیم را می گیرد.
کاراکتر محوری این داستان شخصیت «بیلی چلاقه» است که به طریقی خود را به جزیره آینیشمور می‌رساند و بدین ترتیب نبود بیلی و رفتنش به جزیره آینیشمور، خود داستان‌هایی را پیش می‌آورد. در این نمایش نامه ما با موضوع قضاوت مواجه می‌شویم که این موضوع علاوه بر شخصیت ها، تماشاگران را نیز درگیر خود می‌کند. هر شخصیت داستان و شناسنامه‌ی مخصوص به خود را دارد و این قرار گرفتن آن‌ها کنار یکدیگر است که مخاطب را متوجه لحن همیشگی ومتفاوت مک دونا  میکند.
🔻نقطه عطف داستان بیلی کلاون، پسرکی یتیم و معلول  زمانی شروع میشه که وقتی یک گروه فیلم برداری هالیوودی به جزیره همسایه می آید، بیلی آن را فرصتی برای تغییر زندگی خود می بیند.بابی بونی،بیلی و هلن را به جزیره همسایه که فلاهرتی آنجاست می برد و چند روز بعد هلن و برادرش، بدون بیلی به آینیشمان برمی گردند. بابی بونی قایقران به عمه های بیلی که وظیفه سرپرستی او را برعهده دارند اطلاع می دهد که بیلی از طرف گروه فیلمبرداری برای تست فیلمی درباره پسری فلج به آمریکا برده شده است. او نامه بیلی را به آنها می دهد که در آن بیلی ادعا می کند اگر برای عمه ها نامه نمی نویسد فقط به این دلیل است که خوشحال است و سخت کار می کند. مدتی می گذرد و دیگر خبری از بیلی نمی شود و عمه های او فکر می کنند که بیلی مرده است اما نمایش فیلمی در کلیسای جزیره آینیشمان پایان دیگری را برای نمایشنامه و سرگذشت بیلی رقم می زند.
🔻چند نکته جالب در مطالعه این نمایشنامه به ذهنم‌رسید:
✔️طرز بیان زمان رویداد نمایشنامه توسط جانی ومادرش با خبری از روزنامه که به قدرت رسیدن هیتلر  اشاره می‌کنند بدون بردن نام او تنها با تمسخر سبیل او
✔️در نمایشنامه هایی که تا به اکنون از مک دونا خوانده ایم  چندین بار از مهاجرت صحبت شده از علاقه خیلی از شهروندان ایرلندی به آمریکا از اینکه آنجا را مدینه فاضله خود می‌دانند.
✔️ کتاب را با ترجمه شادی فرزین که مترجم ناآشنایی بود خواندیم ولی نتیجه کار مطلوب بود واینبار مترجم  آزادی عمل بیشتری داشته است در برگردان اثر مک دونا به فارسی

🔥🔥حتماً ایرلند جای خوبیه که مدیر هامارتیا تصمیم گرفتن از یه نویسنده ایرلندی‌تبار این همه نمایشنامه بذارن برای همخوانی توی گروه
و ما باهم بخونیم ولذت ببریم.
      
270

44

(0/1000)

نظرات

فرحنازرحیمی

فرحنازرحیمی

7 روز پیش

خسته نباشی🌹🙏✌️😍
مرسی عزیزم
 این جمله پایانی در نمایشنامه تکرار شده😊
دیدم باقی دوستان هم نوشتن
2

4

کیمیا مرادی

کیمیا مرادی

7 روز پیش

اره یه همچین جمله ای توی نمایشنامه تکرار میشه 

2

بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

7 روز پیش

ممنونم🌹🔥بله درسته 

1

زهره صادقی

زهره صادقی

7 روز پیش

ما نخوندیم هنوز نمایشنامه رو احتمالا به متن کتاب ربط داره😏😊

3

فرحنازرحیمی

فرحنازرحیمی

7 روز پیش

بهارعزیز امتیاز ندادین به کتاب فراموش کردین؟!یا عمدی بوده؟
1

2

بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

7 روز پیش

تعمدی نبوده ،حواس پرتی بوده فرحناز جان مرسی گفتی🌺🙏 

1

سعید بیگی

سعید بیگی

7 روز پیش

درود و خداقوت 
بسیار یادداشت عالی بود و استفاده کردم. مانا، خوانا، تندرست و نویسا باشید. راستی؛ به نظرم بابی بوبی که بیلی، هلن و برادر کوچکش را به آینیشمور برد، غریبه بود و برادر هلن نبود. 🙏
3

3

کیمیا مرادی

کیمیا مرادی

7 روز پیش

فک میکنم اینجا خانم فلاح اشتباه تایپی  نوشتن خواسته بانی بونی بنویسه نوشته بیلی
 وگرنه بیلی وهلن خواهر وبرادر بودن فقط 

3

سعید بیگی

سعید بیگی

7 روز پیش

درود
به نظرم اشتباه باشه. اگر اینطور باشه، بیلی عاشق خواهرش شده؟ بیلی نسبتی با هلن و برادرش و بابی بوبی نداشت. 💐
@kimiamoradi 

3

بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

7 روز پیش

سلامت باشید ممنونم از حسن توجه شما🌺🙏.بله فرمایشتون درسته بابی بونی قایقران هست  واشتباه تایپی بابی بونی رو بیلی نوشتم.تشکر.اصلاح شد 

3

ممنون از یادداشت بسیار زیبا و درجه ۱ شما...😍🔥
البته بانشی های اینیشیرین به صورت فیلمنامه منتشر شده و در دسترسه و میتونید مطالعه کنید.
1

3

بهارفلاح⭐

بهارفلاح⭐

7 روز پیش

خواهش میکنم🌹🔥😍
 

1