یادداشت علی زارع بیدکی
1403/6/24
آسیب این دست از کتابها از جایی شروع شد که ما الگوبرداری را با کپیبرداری اشتباه گرفتیم. در یکی سرمشقهای کلی میگیریم و در دیگری مصداقهای جزئی را عیناً تکرار میکنیم... رهبری در اشاره به این کتاب به دومصداق اشاره میکنند:۱. نذر سه روز روزهای که شهید و همسرشان برای نبودن گناه در عقدشان میگیرند و در نهایت آن را به توسل امتداد میدهند. ۲. 《پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم!》 در ادامه هم به این که از این دست افراد در زمان ما زندگی میکنند نه در افسانهها، اشاره دارند. البته که سرمشقهای کلی از جمع مصداقها برمیآید. نمیفهمم مخاطب کتاب کیست؟ دختران و پسران مجرد؟ پس چرا دوز عاشقانههای کتاب اینقدر بالاست؟ زنان متاهل؟ پس چرا چیز زیادی از همسر شهید گفته نمیشود؟ مردان متاهل؟ شاید منطقیترین گزینه این است اما واقعیت چیز دیگریست. کتاب را بیشتر دختران و پسران مجرد میخوانند و معمولا هم دچار اشتباه کپیبرداری میشوند که نتایجش زیاد خوبی ندارد. مثلا یکیاش کپیبرداری در انتخاب همسر...
(0/1000)
1403/6/24
1