یادداشت سیده زینب موسوی

ساجی: خاطرات نسرین باقرزاده همسر شهید بهمن باقری
من چندان ر
        من چندان رابطهٔ خوبی با کتاب‌هایی که از زبان همسران شهدا روایت میشه ندارم.
این مشکل هم اصولا بعد از ازدواج خودم شروع شد.

بعد ازدواج که یه حسی از زندگی زناشویی و وابستگی به همسر پیدا کردم خیلی از رفتارهای شهدا با همسراشون حرصم می‌داد 😅 (بعضی‌ها میگن کتاب‌های این‌طوری فانتزی غیرواقعی واسه آدم ایجاد می‌کنه، ولی برای من قضیه قشنگ برعکسه 😄).

ولی این کتاب برام اینطوری نبود...

یه مشکل بزرگ من تو این دسته از کتاب‌ها چیزیه که می‌دونم خیلی از دوستان مذهبیم باهاش موافق نیستن.
من از اینکه می‌دیدم اون آقای همسر یک‌سره دنبال شهادته و هی راه به راه می‌گه برام دعا کن شهید بشم، راضی باش که شهید بشم، خیلی حرصم می‌گرفت.

تو این کتاب قضیه اصلا این نبود.
اینجا این مرد می‌خواست بره بجنگه تا از کشور و انقلابش دفاع کنه ولی همین آدم هم‌زمان عاشق زندگی بود.
بله، زیر توپ و تانک حلوا خیرات نمی‌کنن و وقتی نتونی جبهه رو رها کنی خیلی احتمال داره نصیبت شهادت باشه.
ولی این اون هدف غایی نیست، متوجه می‌شید چی میگم؟ 

یه جورایی من رو یاد فیلم تنگهٔ ابوغریب‌ میندازه. اونجا هم اون آدما واقعا همه می‌خواستن «زندگی» کنن ولی رفتن و همه هم «شهید» شدن...

حالا بریم سراغ خود کتاب

🔅🔅🔅🔅🔅

من خیلی نتونستم با بچگی‌های نسرین ارتباط برقرار کنم. این حد از عاشق ازدواج بودن و «دختر» بودن برام جالب نبود 😄
ولی روایت کتاب هر چی پیش رفت جذاب‌تر شد و خیلی بیشتر درگیرم کرد.

یه سری جاها هم از لحاظ توصیف‌های زنده و برانگیختن احساسات عالی بود، مثل عزاداری‌ها برای ماجرای سینما رکس و از اون بهتر توصیف‌های شروع جنگ.
این دومی‌ خیلی خیلی عالی بود، طوری که خواننده هم با خوندن و شنیدن این سطرها می‌شد یه جنگ‌زده که مجبور شده خونه‌ش رو رها کنه و همه جا خون و ویرانی ببینه... 

و بعد شرح ادامهٔ ماجرا و نوع زندگی یه دختر جنگ‌زده با مردی که نمی‌تونه راحت تو خونه بشینه وقتی شهرش دست نیروهای مهاجمه...

چقدر خانم ضرابی‌زاده همهٔ این‌ها رو قشنگ درآورده بود، واقعا دست مریزاد.

البته به نظرم یه سری توصیف‌های غیرضروری هم این وسط‌ها پیدا می‌شد که نسبت به کل کتاب اونقدرها هم چشم‌گیر نبودن.

کلا هم اینجا با آدم‌های فوق مذهبی و عارف‌مسلک طرف نیستیم و همین باعث میشه آدم احساس قرابت بیشتری با شخصیت‌ها داشته باشه. 

غم و غصه‌های اصلی هم حدود یک‌سوم پایانی کتاب شروع میشه.
غیر از شهادت آقای باقرزاده یه موضوع دیگه هم بود که نمیگم تا لو نره.
فقط در این حد بگم که این تیکه‌ها واقعا دلم رو آتیش زد...

بعد هم که می‌رسیم به اصل شهادت... تو آخرین گزارش پیشرفتم از این کتاب نوشتم که چطور موقع گوش دادن این تیکه‌ها اشک می‌ریختم... عجب دردی داشت و چقدر غمش سنگین بود...

🔅🔅🔅🔅🔅

همون‌طور که گفتم من نسخهٔ صوتی کتاب رو گوش دادم، با صدای خانم فضه سادات حسینی، همون اخبارگوی چادری صدا و سیما.
متخصص لهجهٔ جنوبی نیستم ولی اونقدری که می‌فهمیدم اجرای ایشون از لهجهٔ مادر نسرین خیلی خوب بود و این مادر برای من یکی از شخصیت‌های بسیار دوست‌داشتنی این کتاب بود.
کلا هم به نظرم بسیار اجرای خوبی بود و واقعا از شنیدن این کتاب زیبا با صدای ایشون لذت بردم و تبدیل شد به یکی از بهترین کتاب‌های دفاع مقدسی که خوندم...
      
240

30

(0/1000)

نظرات

Saina

1403/5/30

غم انگیزه

1

من هم از زندگینامه های شهدا از زبان همسر خوشم نمی آید ،به دلیلی که شما به آن اعتقاد ندارید .اما توصیه می کنم دو کتاب چمران و همت به روایت همسر از نشر روایت فتح به قلم حبیبه جعفریان را بخوانید
6

1

تا جایی که یادم میاد دو تاش رو خوندم، ولی خیلی وقت پیش....
و اینکه نفهمیدم وقتی دلیلتون رو نگفتید از کجا می‌دونید من بهش اعتقاد دارم یا ندارم؟  

0

شما فرمودید 
بعضی می گویند فانتزی است از این جهت بدشان می آید از این نوع روایت ها .من از جهت دیگری بدم می آید .....من خواستم بگویم از جهت زرد و صورتی بازی اش خوشم نمی آید ...روزی یک گل برای همسر و ...از این حرفها
@szm_books 

0

خب منظور دوستای من از فانتزی بودن همین چیزاست، یعنی باعث میشه انتظارت فانتزی از همسرت داشته باشی 😄
حالا من خودم اونایی که دیگه خیلی فانتزی هستن رو نخوندم، ولی تو مواردی که خوندم بیشتر همیشه از دست شهید حرص خوردم که این چه طرز رفتار با همسرته آخه :)
@amirabbasshahsavarii 

0

من ساجی رو نتونستم تا آخرش گوش بدم، نتونستم....
به عنوان یک مادر اصلا نتونستم... 
1

0

سلام 
می دونید نسرین بانو دارن کتاب دیگه ای می نویسن که در مورد زندگی بعد از شهادت همسرشون هست .ان شالله اون هم همینقدر جذاب باشه .‌ 
1

2

سلام 🌹
آره شنیدم و به نظرم باید جذاب باشه 👌🏻 

0