یادداشت محمدرضا ایمانی

                وقتی یکی از دوستان این کتاب رو به کتابخونش اضافه کرد، یادم اومد که منم تو نوجوانی این کتاب رو خونده بودم! یادمه همون دوران هم برعکس تبلیغاتی که میشد و هنوزم میشه، هیچ حس خاصی ازش نگرفتم با اینکه چند سالی بود که به صورت حرفه‌ای ادبیات دفاع مقدس می‌خوندم. علی ای حال اگه دوستان مهلت بدند و به کفر و نفاق متهم نشیم، تو دوتا محور نقدم رو به این کتاب و کتاب‌های مشابه می‌نویسم.
.
۱- زندگینامه سریالی:
کتاب‌هایی با این مضمون به صورت سریالی زندگی افراد رو روایت میکنند. این نحو از روایت بیشتر به خاطر محدودیت‌های زندگینامه نویسی انتخاب میشه. چون شهید الان حضور نداره که زندگی خودش رو روایت کنه، پژوهشگر مجبوره که به تکه خاطرات منقول ازش بسنده کنه و کتاب رو به این شکل بنویسه.
اما این نحو از روایت یه ایراد بزرگ داره. وقتی زندگی یک فرد رو سکانس سکانس روایت‌ کنی، یکسری روایات به صورت خودآگاه و یکسری دیگه به صورت ناخودآگاه از جریان روایت حذف میشند.
روایات حذف شده به صورت ناخودآگاه اون دست از روایاتی هستند که کسی شاهدشون نبوده و فقط خود شهید قادر به تعریفشون بود. این دسته از روایات رخدادهایی هستن که در خلوت روی دادن و ممکنه مثبت بوده باشند و ممکنه منفی.
روایت‌هایی که به صورت خودآگاه حذف میشن اون دسته از روایت‌هایی که معمولا خود پژوهشگر کتاب چون به ساختار و هدف کتاب نمیخوره، حذفشون می‌کنه. این دست از روایات یا بالذات منفین یا پژوهشگر منفی تشخصیشون میده. مثلا به کرات برخورد داشتین با خاطرات سیگار کشیدن شهدا یا کارایی که قبل از انقلاب انجام میدادن و ... که تو این کتاب‌ها نقل نمیشن.
پس در هر صورت شما با یه روایت سانسور شده از زندگی شهید طرفید.

۲- انسان جدا از بستر:
هر انسانی در یه بستر زمان و مکانی خاص زیست می‌کنه که کاملا برش توفق داره. این جور کتابا شهید رو از بستر زمانی و مکانیشون بیرون میارن و اونو به مثابه یه اسوه ازلی و ابدی مطرح میکنند. غافل از اینکه شاید ما هم اگه تو اون زمان و مکان بودیم از اون شهید آدم بهتری میشدیم و شاید اگه اون شهید در زمان و مکان ما بود به راه‌های خوبی نمی‌رفت.
.
به صورت کلی اینجور کتابا انسان‌ها رو انسان نشون نمیدن، بلکه فرشته تصویرشون میکنن و برای همین تبدیل به الگوهای دور از دسترس میشن. به شخصه ندیدم که این مدل کتاب بتونه تاثیر ریشه‌ای روی کسی بذاره بلکه فقط با گذاشتن تاثیرات روان‌شناختی کوتاه مدت -مثل کتابای موفقیت و توسعه فردی- باعث میشن فرد یه مدت تو فاز اخلاق و مردانگی و تقوا و ... باشه. بعد از یه مدت که فرد به دلیل اینکه این صفات تو وجودش ریشه ندارن و زمان و مکان هم برای حفظ اونا همراهیش نمیکنه، بیخیالشون میشه و حالت سرخوردگی بهش دست میده که باعث میشه دیگه سمت اخلاق و غیره نره.
من نمی‌گم تمام کتابای این حوزه بدن. کتاب‌های خوبی هم هست مثل دا یا خاطرات زمستان و ... ولی اینقدر کتابای بد زیادن که اون چنتا کتاب خوب هم توش گمن.
        

20

(0/1000)

نظرات

حرف حقی که خیلی‌ها نمی‌پذیرن و به قول خودتون اتهام کفر و نفاق می‌زنن به آدم

2

ارزش خوندن داره یا نه؟! 
1

0

یه بار اره
ولی درگیر اینجور کتابا شدن خوب نیست 

1