یادداشت
1402/5/9
شخصیتِ وهمآلودِ نووه چنتو با پایانی کمدی/تراژیک! 0- قبل از همهچی بعد از تجربهٔ تلخِ "خیابان گاندی" میخواستم برای آرامشِ روان هم که شده داستانی رقیق بخوانم. نووه چنتو با اینکه پایانی غمانگیز داشت، اما حال خوب کن بود. بعد چرا این کتاب تا الان به چاپ2 رسیده؟ همچینِ اثرِ هارمونیک و خیالانگیزی که از قضی کوتاه است، قاعدتاً باید زیاد خوانده شود. در این مدت به تیغِ ممیزی دچار بوده است؟ 1- داستان درمورد نووه چنتو(1900) است. فردی که در دریا بدنیا آمد و در دریا معجزهٔ موسیقی شد و در دریا زندگی کرد. گویی بیقاعده مینواخته است. کاملا معطوفِ به حس و حالش و بعضا همگام با سمفونیِ رقصِ دریا. 2- از هستههای اساسیِ داستان، موسیقی است مخصوصا موسیقی جَز. اگر میتوانید در حینِ مطالعه، موسیقی گوش کنید و تمرکز خود را از دست نمیدهید، حتما یک پلیلیست از موسیقیهای معروف و آرامِ جَز را پلی کنید و لذتِ چندحسی ببرید. 3- از المانهای جذابِ متن این بود که بسیار تصویرسازیهای دمِ دستی و حرفهای ایجاد میکرد. دمِ دستی نه به معنای حقیر و مبتذل، بلکه به معنای سهلالوصول و قابلِ فهم. اثر با اینکه بسیار مختصر است، اما تک تصاویرِ بیادمدنیای در ذهنِ من ساخت. 4- بخاطرِ ماهیتِ نمایشنامه بودنِ متن، توصیفات و توضیحات ناقص بود. به نظرم این اختصار به شخصیتِ نووه چنتو آسیب زد. در نهایت خیلی نشناختم او را. درونیات، ویژگیها و هزار و یک ویژگی مهم او در اثر هیچ نشانهای نداشت. با اینکه اثر ایدهای ناب داشت و در همین مختصر صفحه خوب پرداخت شده بود، اما جا داشت با شرح و توصیف بیشتر، خواننده غرق در جهانِ تصاویر و شخصیتهای کتاب شود. اگر شخصیتِ نووه چنتو بهتر و پرجزئیاتتر پرداخت میشد، پایان داستان گیراتر میشد برای من. حتی روندِ داستان گاهی اوقاتِ عجول بود. پایانِ کتاب هم با اینکه بسیار غمانگیز بود، اما ته مایههای طنز داشت برای من. نمیدانم شاید من اشتباه گرفتم داستان رو! 5- شنیدهام فیلمش از کتابش بهتره. نمیدونم. خوشحالم اول کتاب را خواندم بعد فیلم را میبینم. ما نسلِ سوخته بودیم؛ اول فیلمهای هریپاتر را دیدیم بعدش که تمامِ تصاویر برایمان از پیش تعیین شده بود، متنِ جذابِ رولینگ را خواندیم. حیف؛ ایکاش خودم هاگوارتز را میساختم نه کارگردانِ طرفِ قرارداد با وارنِر بِرادِر!
40
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.