یادداشت مجتبی بنیاسدی
1403/6/15
افغانستان را با جانستان کابلستان شروع کردم و آنقدر قلم امیرخانی گرفت من را که از محتوا دور شدم. بعد رسیدم به «در پایتخت فراموش» محمدحسین جعفریان که احمدشاه مسعود را در ذهن من شاهنشاه افغانستان کرد. وقتی وطندار، روایتهای افغانستانیهایِ مهاجرِ اهل علم و هنر، به ایران را خواندم، نوشتم که نباید از این نوشتهها مهاجرین افغان را قضاوت کرد. چون همهی آنهایی که قلم زدهاند آدمحسابیاند. و سؤال اینجاست که آیا همهی مهاجرین افغانی آدم حسابی هستند؟ تا رسیدم به کورسرخی؛ آمدم یک روایتش را بخوانم و بروم به کاری برسم. وقتی به روایت ششم رسیدم تازه توانستم کتاب را زمین بگذارم. چون این حجم از زخم را منِ خواننده نمیتوانستم با هم هضم کنم. و همین الآن هم سختم است بنویسم از آنچه خواندهام. هنوز که چهارپنج ساعت از مطالعه روایتها گذشته، تصویرهای پدردختری روایت اولِ کتاب هنوز جلوی چشمهایم است. نویسنده زنِ افغان، دقیقا از «جان» و «جنگ» روایت میکند. گزنده و تلخ و خونین و گاه زنانه؛ زنانهای که هیچ خبری از لطافت نیست. اگر از تاریخ کشور همسایهام اطلاعات بیشتری داشتم، و اگر جا داشت، حتماً بیشتر از پنج ستاره میدادم به کتاب. متاسفانه از تاریخ کمونیست و طالبان و تکفیریها و احمدشاه مسعود و غیره اطلاع چندانی ندارم. امیرسودبخش در پادکست رخ، اپیزود افغانستان دارد. باید در اولین فرصت بشنوم.
(0/1000)
نظرات
1403/6/17
اضافه کنم: سه اپیزود پادکست رخ، روایت افغانستان، بنلادن 1 و بنلادن 2، حتما به درک بهتر کتاب کمک خواهد کرد. حتما.
0
1403/6/16
0