یادداشت نرگس
3 روز پیش
🍃شب سردی است ، و من افسرده. راه دوری است ، و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. میکنم ، تنها، از جاده عبور: دور ماندند ز من آدمها. سایهای از سر دیوار گذشت، غمی افزود مرا بر غمها. سهراب سپهری، شاعر و نقاش معاصر، از برجستهترین چهرههای شعر نوی ایران بود؛ کسی که جهان رو با نگاهی عارفانه، انسانی و شاعرانه میدید. کتاب «هشت کتاب» مجموعهی کامل شعرهاشه که در طی سالها سروده شدن و تحولی تدریجی و عمیق رو در زبان، تصویرسازی و جهانبینیش نشون میدن. زبانش پختهتر و نگاهش فلسفیتر میشه. دفترها: ۱. مرگ رنگ (چندسال بعد از انتشار دستکاری شد) ۲. زندگی خوابها ۳. آوار آفتاب ۴. شرق اندوه ۵. صدای پای آب ۶. مسافر ۷. حجم سبز ۸. ما هیچ، ما نگاه شعر سهراب منحصربهفرده و حال و هوای خاصی داره. بعضی از شعرهاش برام خیلی دوستداشتنی بودن، مخصوصا توی دفتر اول و هشتم. ولی با بعضیاش اصلا ارتباط نگرفتم؛ ابهام زیادی که داشتن باعث میشد پیام اصلی رو گم کنم! مقدمهی این کتاب زندگینامهی خودنوشت سهرابه که چون توصیفاتش رو دوست داشتم، چندبار خوندمش. عکسهایی هم از دوران مختلف زندگیش به انتهای کتاب ضمیمه شده که سادهزیستی و بیتکلفیِ سهراب رو نشون میده. 🍃چه خوب یادم هست عبارتى كه به ييلاق ذهن وارد شد: وسيع باش، و تنها، و سر به زير، و سخت.
(0/1000)
نظرات
2 روز پیش
دود میخیزد ز خلوتگاه من. کس خبر کی یابد از ویرانهام؟ با درون سوخته دارم سخن. کی به پایان میرسد افسانهام؟ دست از دامان شب برداشتم تا بیاویزم به گیسوی سحر. خویش را از ساحل افکندم در آب، لیک از ژرفای دریا بیخبر. بر تن دیوارها طرح شکست. کس دگر رنگی در این سامان ندید. چشم میدوزد خیال روز و شب از درون دل به تصویر امید. تا بدین منزل نهادم پای را از درای کاروان بگسستهام. گرچه میسوزم از این آتش به جان، لیک بر این سوختن دل بسته ام. تیرگی پا میکشد از بامها: صبح میخندد به راه شهر من. دود میخیزد هنوز از خلوتم. با درون سوخته دارم سخن.
2
نرگس
2 روز پیش
0