یادداشت آوین شیخ ها

                کوچه ابر های گمشده به نظر من از آن دسته کتاب هایی است که نویسنده به فرم توجه خیلی بیشتری نسبت به داستان نشان داده است. 
فرم فوق العاده ای دارد، در ادبیات داستانی ایران تا حدودی بدیع و نوآورانه است و این دیوانگی نویسنده از آن نوع دیوانگی هایی است که شدیدا دوستشان دارم و برایم تحسین بر انگیز است. 

کتاب، داستان زندگی کارون را در یک شبانه روز روایت می کند و با رفت و برگشت های زمانی تا حد زیادی گذشته اش را نمایان می کند اما از آن جایی که کارون معتاد است دقیقا پایان کارش مشخص نمی شود و مخاطب در هاله ای از ابهام باقی می ماند.
و ابهام خصیصه سبک پست مدرن است که این داستان کاملا بر این اصل استوار است. 

اما در کل، دوستش نداشتم، داستانش به طور غیر قابل توضیحی ناقص بود، شخصیت ها جان دار و دارای ابعاد گوناگون شخصیتی نبودند، لحن هایشان عوض نمی شد، نویسنده می خواست با دیالوگ ویژگی هایی را به شخصیت ها بچسباند که به قد و قواره شان نمی خورد. 
روابط ضربدری و داستان های ضربدری ای هم که نویسنده وارد داستان کرده بود به گمانم نقطه ضعفش شده بودند. 
اما در آخر باید گفت از آن کتاب هایی است که برای فرمشان هم شده باید حداقل یک بار خوانده شوند. 

        
(0/1000)

نظرات

سال اول دانشگاه که بودم، یک کتابفروش این کتاب را بسیار توصیه کرد. نخریدمش اما همیشه گوشه ذهنم بود مگر چطور کتابیست که این همه لایق تعریف است؟ منابع المپیادتان که آمد دوباره این سوال برایم زنده شد. ممنون که انقدر خوب در موردش نوشتی.
1
ممنونم ❤🪐
از جهت پست مدرن بودنش و کمبود این سبک تو ایران و روابط شخصیت ها که به جز یه دونه بقیه هم جنس گرایانه اس(و نوشتن چنین چیزی تو ایران با اشارات مستقیم بی پروایانه اس و جرئت زیادی می خواد) مشکلات داستانیش رفتن تو حاشیه و خیلی معروف شد.  
سلام و درود.
ممنون از نقد و تحلیل شما.
کوچه ی ابرهای گمشده یکی از رمان های قدرتمندی است که کمتر نویسنده ای جرات نوشتنش را دارد.
جسورانه و ساختارشکن است.
و نکته ی بعد اینکه هنر شکل نمی گیرد مگر در فرم. اصلا هنر یعنی فرم. پس هر اثر هنری ابتدا با فرمش سنجیده می‌شود.
زنده یاد کوروش اسدی اگر به زندگی خود ادامه می داد، با اختلاف یکی از بهترین رمان نویسان ایران بود.
نسل طلایی که از کارگاه داستان نویسی هوشنگ گلشیری بیرون آمدند: عباس معروفی، شهریارمندنی پور، کوروش اسدی و.... 
1
سلام 
با احترام به نظرتون و تایید این که حقیقتا این رمان جسورانه است و کورش اسدی هم مانند مندنی پور و معروفی نویسنده خوبی است. 
اما اتفاقا به نظر من هنر در مفهوم شکل می گیرد، اگر هنر در فرم قابل توجهی هم نباشد ولی معنی و حرف مهمی را به مخاطب منتقل کند، موفق تر از هنری عمل کرده است که از دیدگاه فرمالیستی بی نقص است اما چیزی برای ارائه فکری ندارد. 
کورش اسدی *در این کتاب* بر خلاف نوشته های مندنی پور و معروفی دغدغه مفهومی سیاسی، اجتماعی و...  خاصی ندارد و صرفا در تلاش برای شکل دادن یک داستان تقریبا بی اهمیت از لحاظ فکری(با شخصیت ها و داستان های دخیل ضعیف) ولو در فرمی فوق العاده است. 
به نظر من هم اگر رمان های دیگری  می نوشت با توجه به سابقه ادبی اش می توانست خیلی موفق تر عمل کند.