یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/12/20
خدمتِ قیچی و خمیر؛ وقتی به راحتی به ضدِّ خود بدل میشوی! 0- به نحو جالبی چیزی نمیاد تو مغزم که مستقیم به این کتاب ربط داشته باشه. مشخصه جهانم با جهان هراری، خیلی فاصله داره. عجیبه، منی که همینجوری ولم کنن هی مینویسم، اینجا و الان مغزم خالیه! 1-ولی، همزمان با این کتاب هم پادکست خداحافظ آفریقا رو شنیدم و هم کتاب "جهش اجتماعی" را میخواندم. سرتان را درد نیارم، حتی تو تیمِ خودشون هم کتاب هراری ضعیفه به نظرم. توضیح داره، ولی خستم الان و ذهنم خالی. فکر کنم تو مرورِ کتاب جهش اجتماعی، از انسان خردمند هم بیشتر بگم. 2- خب، یک ترکیب از اشیاء را فرض کن. ترکیبی ساده: کاغدی با طرحی که بخشیاش باب طبعِ شما نیست و قیچی. از این ترکیب چه حاصل میشود؟ تکهپارههایی از کاغد منسجم اولیه. چرا؟ سانسور! باب طبع نبود. این موقعیت، از هم گسیختن یک اثر، میتواند غمانگیز باشد-که هست- اما امروزه روز، بیتشر نشان از شکست دارد، شکست قیچیبهدستها. همانها که دستور به خمیر کردن کتاب میدهند. ساده کنم داستان را، پادکست ناوکست که بدون کموکاست کتاب هراری را میخواند، تنها در کستباکس 5میلیون پلی داشته است که حدودا میشه قسمتی 70هزار پلی. تازه تو راسته کتابفروشیهای انقلاب، بیتشر از کتابهای چاپ جدید، این کتاب ممنوعه هراری را میبینی. (کلاس تاریخ اقتصادی جهان) از شکست پروژه سانسور بگم؟ البته باید برای کتاب با عنوان یک مدیوم مرثیه خواند. مرثیه خواهم خواند، اما به وقتش... آخریش- یهسری حرف دارم، ولی خستم و اگه الان همین مختصر رو برای این ننویسم، بعدا هم نخواهم نوشت. فعلا👋
(0/1000)
نظرات
1402/12/20
من چون ناوکست رو دوست داشتم رفتم کتابو خریدم، اما بعد از خوندن این یادداشت شما یه سوال برام ایجاد شده که آیا کتابو بخونم؟ :/
3
2
1402/12/20
3