یادداشت Mahdi
1402/6/28
اصیل و ناب این کتاب برای من سرشار از آرامش عمیق بود. اصلا از اون کتابایی نیستش که با حرفای شعارگونه آدم رو هیجان زده کنه یا اینکه بخواد یه داستان جذاب رو صرفا تعریف کنه. توی مقدمه خود نویسنده میگه این داستان جذاب نیست و تخیلی هم نیست بلکه داستان واقعی و تجربه زندگی شدهی خودمه. و همین باعث عمق و اصالت خاص این اثره. حس تنهایی و غریبگی و انزوا؛ حس درک نشدن و هیچوقت یکی نشدن با مردم، حس هایی هستن که که عده معدودی تجربش میکنن و اکثرشون هم به کتاب رو میارن برای فهمیدن و شناخت خودشون. برای اینکه بفهمن واقعا چشونه؟! و باز هم اکثرشون تنها از کتابها میتونن حس درک شدن رو بگیرن و شاید بیشتر از قبل مردمگریز بشن. این چیزیه که خودم تجربش کردم و با اینکه تاحالا تو خیلی از کتابها وصف این احساس رو خوندم ولی نویسنده این کتاب به اصیل ترین شکل اون رو بیان میکنه. اشاره نویسنده به نشاندار بودن، همزمانیها و هدفمند بودن اتفاقات و موجودی که درون ماست و همه چیز رو میدونه هم فوقالعادست. مژده ساخته شدن جهانی جدید و اجتماعی جدید هم معنویت ناب این کتابه. هرمان هسه به شکلی کوتاه ولی کامل از پوچی زندگی توده مردم میگه، یعنی: آشامیدن و سر صدا راه انداختن در جوانی و کارمند دولت شدن در نهایت، و تکرار خاطرات این دوران در پیری مانند نویسندگان و شعرا. و امیل سینکلر که خودش هم دورانی رو به همین شکل در عیاشیهای شبانه گذرانده بهترین شخص برای بیان احساسات خیلی از ماست. اون زمانی که کمی پخته تر شده و بیشتر خودشو شناخته بیان میکنه: هرگز چون امروز حس نکرده بودم که تا چه اندازه نسبت به طرز زندگی آنها بیعلاقه بودم. در دنیای آنها مانند مردهای بودم. همه ما شاید مدتی رو به بذله گویی و باری به هر جهت گذروندن در جمعهایی بکنیم که میدونیم هیچ فایدهای برامون ندارن و اون خوشبختی که میخوایم رو بهمون نمیدن ولی باز این رو به تنهایی ترجیح میدیم چون از ناشناختهای که درون خودمون هست میترسیم. تنها شدن به معنی رو در رو شدن با خودمونه ولی ما از این مواجهه میترسیم و گرد هم میایم تا دمی این حس رو فراموش کنیم که ما چیزی درونمون داریم که میخواد متولد بشه و ما رو از هیچ تبدیل به همه چیز میکنه. اگه فکر میکنید در مسیر خودشناسی هستید، گم شدهای دارید، نشاندار هستید و حس میکنید که پرندهای درونتون در حال بیرون اومدن از تخمه و اینجا هستید تا جهان جدیدی رو بنیانگذار باشید، حتما این کتاب رو بخونید. پر از حال خوب و قدرت میتونه باشه براتون. ما پر و بال داریم و میتونیم پرواز کنیم ولی هنوز یاد نگرفتیم چجوری از این انداممون استفاده کنیم پس نه تنها نمیتونیم پرواز کنیم بلکه حتی راه رفتن مثل مردم عادی هم برامون سخته و اونوقت حسرت راه رفتن اونارو میخوریم و خودمونو ضعیف تر از اونا میبینم، در صورتی که این درست نیست و ما کافیه کمی تلاش کنیم تا پرواز یادمون بیاد.
(0/1000)
نظرات
1403/1/15
(فقط آن هایی که جسارت روبرو شدن با خودشان را دارند، دست به نوشتن می برند.) ممنون 🙏 از معرفی جامع و کامل تان. مشتاق شدم بخونم.
1
1
1403/1/13
1