یادداشت طه
1401/11/13
به نظرم این نخستین باری است که از عین صاد مینویسم، از عین صادِ عزیزِ دوستداشتنی. ۱۵-۱۶ ساله بودم که با عین صاد آشنا شدم. یکی از دوستان قدیمی عین صاد، معلم دینی ما بود. ارتباطی قلبی-عاطفی با عین صاد داشتم، قم که میرفتم یکی از پاتوقهایم مزار عین صاد در گلزار شهدای قم بود. مدتها کنار قبر سفید رنگاش مینشستم و درد و دل میکردم. بعدها با برادر زادهاش هم رفاقت نزدیکی پیدا کردم. سالها عین صاد اول شخص فکری-معنوی زندگیام بود. کم کم با کتابهای عین صاد هم آشنا شدم. درست یادم نیست چند تا را خواندم، اما کم نخواندم. بیش از همه، از کتاب آیههای سبز و کتابهای دیگری که دربارهی خاطراتش بود خوشم آمد و هنوز میآید. آن زمان گمان میکردم عین صاد بسیار عمیق است و از آب و خاکی دگر است. اما به مرور زمان نظرم عوض شد. عین صاد انسان محققی نبود، خیلی هم اهل مطالعه نبود، سلوک عرفانی به آن معنای خاصاش نیز نداشته است، اما قلم روانی داشت و بیپیرایه مینوشت. خوشذوق بود و اهل درد، اما نه عمیق... هنوز هم از مطالعهی کتابِ خاطراتش لذت میبرم. از انسانهایی بود که بنظرم رفتارشان پندآموزتر از افکارشان است. آن سالها عین صاد اینقدر معروف نبود. کتابهایش چندان پرتیراژ نبود، برای سالگرد هایش ۱۵-۲۰ نفر بیشتر سر خاکش نمیآمدند. نمیدانم یکدفعه چه شد که عِده و عُده پیدا شدند و اینقدر طرفدار پیدا کرد. عزیزی میگفت که ماجرأت نداریم دیگه در قم عین صاد رو نقد کنیم!!! پ.ن: چند کتاب از مرحوم عین صاد هنوز در کتابخانهام دارم. اگر کسی از دوستان ساکن تهران خواست تقدیم میشود.
(0/1000)
نظرات
1401/11/13
آن سالها عین صاد اینقدر معروف نبود. کتابهایش چندان پرتیراژ نبود، برای سالگرد هایش ۱۵-۲۰ نفر بیشتر سر خاکش نمیآمدند. نمیدانم یکدفعه چه شد که عِده و عُده پیدا شدند و اینقدر طرفدار پیدا کرد. عزیزی میگفت که ماجرأت نداریم دیگه در قم عین صاد رو نقد کنیم!!!
0
1401/11/13
غرقشدن توی جهانفکری " عینصاد"، ملکهکردن و شبانهروزی حرفهایش، نفس کشیدن توی دریچههایی که از جهان برایما باز میکنه، از بهترین و بینظیرترین تجربههای انسِ من با عینصاد هستش! این حس رو راجعبه هیچ اندیشمندی تابحال نداشتم. یادشون جاودانه و سبز....
1
0
1401/11/13
عینصاد عزیز دوستداشتنی... من تا امروز هم -از همان ۱۵،۱۶ سالگی- زیر سایهٔ ایشان قرار دارم!از جدیترین تغییرات آن روزهایم که تا هنوز هم ادامه دارد، تغییر رویکرد و زاویهدید بود. آن فضای کلامی را از ذهنم گرفت و بهجایش زاویهدید تربیتی بخشید. خدایش بیامرزاد...
1
0
1401/11/13
موافقم که محقق به آن معنا نبوده اما چرا میفرمایید عمیق هم نبوده؟ البته این قضیه نسبیست و بستگی به آشناییهای خواننده هم دارد، یعنی شاید من هم اگر به اندازهٔ شما بخوانم و ببینم و بدانم، عینصاد از قلهبودن در نظرم بیفتد. بههرحال از بیان شگفت او که استثناییاش کرده، نمیشود چشم پوشید. اوایل «رشد» را با مخالفت میخواندم؛ فقط موافق وجه سلبیش بودم، نه ایجابیش، در همان حال هم آبی بود بر آتش...
1
0
1401/11/13
عمیق شدن از چه طریقی رخ میدهد؟ یا با مطالعه و تحقیق است مثلا، یا با تجارب عرفانی و مانندِ آن. عین صاد در نوجوانیاش بسیار اهل مطالعه بوده، اما بعد از آن گویا چندان دیگر اهل مطالعه و اینها نبوده.... عین صاد واقعاً چشمهی ذوق و شور است. باید شاعر میشد!
0
1401/11/13
عمیقشدن با پرسش هم رخ میدهد؟ مرحوم صفاییحائری خوب میپرسد، پرسشهای نقطهزنی دارد... شاعر هم بله! :)
1
0
1401/11/13
بله. اما خودِ پرسشهای عمیق در اثر مطالعه یا تغییرِ فضا رخ میدهد. شاید هم من اشتباه میکنم، نمیدانم... به خصوص در این یکی دو ساله، کلاً به کتابها و مقالاتِ غیر کلاسیکِ فارسی بدبین شده ام.
0
1401/11/13
یه مورد دیگه هم به نظرم رسید: انسجام افکار یک فرد نمیتونه نشانهای بر عمیقشدن و عمیقبودن اون فرد باشه؟ (بهطور کلی میپرسم) چون مادامیکه فردی در سطح موندهباشه، نمیتونه ارتباطات پنهان و لایهلایهٔ مطالب پراکنده ر ببینه.
1
0
1401/11/13
به نظرم این همیشه صادق نیست. نمونهاش اینکه معمولا افکار آدم های سطحی و حتی عوام بنظر خودشون خیلی هم انسجام داره و همه چیز سر جای خودشه! و همه چیز توجیه پذیر است. انسجامِ بعد از تحقیق و شکِ عمیق ارزشمند است.
0
1401/11/13
بدبینی هم والا چه عرض کنم! گمونم به شرایط اجتماعی هم ربط داره بههرحال... که امیدوارم «حال به شود»!✨🌱
1
0
1401/11/13
بله قطعا به آن هم ربط دارد. ممنونم همچنین حالِ شما. البته روزهایی که کتابخانه میروم حال به است! نفس خواندن و نوشتن و مانند آن به انسان نشاط میدهد.
0
1401/11/13
راستش بیشتر افراد غیرعمیقی که من تاکنون دیدهم، چندان این قضیهٔ اتحاد و انسجام برایشان موضوعیت ندارد. بین عموم دینباوران هم بلبشویی است که نگو و نپرس! افزون بر این، حرفهای ضدونقیض است که توی ذوق میزند و این عدم اتحاد را بهدرشتی آشکار میکند...
1
0
1401/11/13
ممنونم انجام شد. یک سوال...پست چطوری باید بذارم؟ چند خط درباره یک سری نکات کلّی در باب تحصیلات نوشته بودم که حاصلِ سر بسنگ خوردنهایم است.
0
1401/11/13
چند کتاب از مرحوم عین صاد هنوز در کتابخانهام دارم. اگر کسی از دوستان خواست تقدیم میشود.
1
0
1401/11/13
جسارتاً دو پیامی که در بخش بازخوردها نوشتهاید را اگر در همان یادداشت بنویسید، بهنظرم احتمال خواندهشدنشان بیشتر میشود. سه نقطهٔ سمت چپ بالا را که بزنید، گزینهٔ «ویرایش یادداشت» را میبینید. باز هم هر طور صلاح میدانید.
0
1401/11/14
سلام طه عزیز. از یادداشتهایت لذت میبرم. برای پست یا لاید نویسنده باشید یا «صد دنبالکننده و سی یادداشت داشته باشید». اگر اولی هستید به پشتیبانی بهخوان بگویید نویسندهیتان کند. اگر به دومی رسیدید باز هم به بهخوان بگویید، شما را به بلاگر ارتقا خواهد داد و خواهید توانست پست بگذارید.
1
0
1401/11/14
خواهش میکنم. زحمتش را آقای احمدی عزیز کشیدند، فقط گمانم ۵۰ دنبالکننده کافیست. یعنی شما هم واجد شرایط بلاگری هستید. برای ارایهٔ درخواست یا ایمیل بزنید یا با استفاده از گزینهٔ سبز سمت چپ پایین در صفحهٔ اصلی با بهخوان ارتباط بگیرید. معمولاً پاسخ به ایمیل زمان بیشتری میبرد. مشتاق پست و نکاتتان هستم.
1
0
1401/11/14
https://behkhaan.ir/post/1b1d2d2c-e202-448c-aec5-286b98f0af02?inviteCode=102o4XufzDcw102o4XufzDcw در صفحهٔ اصلی (خانه) ، یهسری از پستهای بهخوان موجودند با عنوان «راهنمای بهخوان». دایرههای سبز، پیش از یادداشتها. تکتک امکانات بهخوان را توضیح دادهاند.
0
1401/11/14
🌹🙏🌹 ببخشید جسارتا شما عکس پروفایل من را چه میبینید؟ در نرم افزار تصویر پروفایلم یک چیز است و در سایت چیز دیگری! نمیدانم این چنین است...
0
1401/11/14
بله، تصویرِ سیاه-سفیدِ چهرهتان دیده میشود. بهخوان یهکم کُنده و طول میکشه تا تغییرات بهروز بشه و اینها...
1
0
1402/5/20
موافقم. به مرور آن عمق ظاهری اولیه جای خودش را به انبوهی ابهام و سوال و سادگی میدهد. بماند که شاگردان سابق و لاحق مرحوم صفایی هم فرسنگها با خود ایشان فاصله معناداری دارند.
0
طه
1401/11/13
0