یادداشت
1402/12/19
مطالعه این کتاب حضور در یک مهمانی است. اوج هنر نویسنده در ثبت تاریخ شفاهی شاید همین باشد. لباس هایت را می پوشی ، آماده می شوی و می روی به دیدن میزبان عزیزت. حضور خانم صدر را لمس می کنی ، می توانی تصور کنی نحوه ادای کلماتش را ، حرکت دستانش و حتی چگونگی چین خوردن پیشانی اش را ... مهمانی دلچسبیست ، اگرچه روایت پرفراز و نشیب و عمیقا سوزاننده ای جریان دارد اما تمامی خاطرات و پاسخ و پرسش ها آمیخته شده با نوعی از سخاوت عربی ، از جنس همانی که دنیای پرهیاهوی آدم ها در اربعین های عراق می چشد، دست هایی گشوده، عاری از کینه و ماده ...خانم صدر جزئیات را به زیبایی یکمادر ایرانی به تصویر می کشد در حالی که ردپای حال و هوای نجف در تمام کتاب پررنگ است. خوش خوانِ واقعی! تصور نمی کردم ۵۰۰ صفحه مصاحبه را بتوان اینقدر رمان وار زندگی کرد. از مقدمه تا اخرین کلمه پیوست اش داستان خودش را دارد و ارزش خواندن... تلفیق متن کتاب با بریده هایی از بینوایان ویکتورهوگو ضربه نهایی است! نویسنده یک دسته گل چشم نواز و باطراوت پیچیده است از زندگی ، صبوری و چگونه انسان بودن ، از داستان کمتر خوانده شده ای محفوظ مانده در قلب و روح مواج خانم صدر . پ،ن : کتاب "نا" را پیش از این خوانده بودم. به رنگ صبر می تواند بهترین مکملش باشد. تقریبا بیش تر پرسش های باقی مانده در پرونده نا ، پای حرف های خانم فاطمه صدر، همسر گرامی محمد باقر صدر ، نابغه و شهید معاصر جواب پیدا می کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.