یادداشت فهیمه حدیدی

        آبی نفتی عزیز!
ایده نخست نویسنده حرف نداشت! معتقد بود آینده و تخصص آدم ها را نباید نتیجه تست زنی خودشان و بدتر از آن نتیجه پاسخ برگ چهارخانه ای همسالانشان مشخص کند... این که کنکور آدم ها را دکتر و مهندس و معلم و این و آن کند فاجعه است. تخصص آدم ها باید حاصل نحوه زیستن شان باشد و‌ مهندس عمرانی واقعا زیست مهندسانه ای داشته است. اینکه استعدادهای گوناگون از کودکی بستری برای ظهور داشته باشند و کودک در هر یک از استعداد ها و علایق خود آرام آرام ورزیده شود. آیا به متخصص های یک بعدی نیازمندیم؟! تقریبا امکان پذیر نیست که آدمی فقط و فقط یک کاره باشد! منبع نوری ما یک‌ جهت تابش ندارد! ما یک منبع پرنور پراکنده می خواهیم که پرتوهایش جهت های گوناگونی را نشانه می رود ، اما فرد توانمند می تواند لنز اش را جای درست بگذارد و این پرتوهای پراکنده را متمرکز کند روی یک نقطه. نقطه ای که سرخ و گداخته می شود و  کارهای نشدنی را شدنی می کند. مهندسی که نقشه کشی میداند و‌نقاشی هم بلد است ، مهندسی که فوتبال چشیده است و‌روابط اجتماعی را مزه مزه کرده است. از فارغ التحصیل فلان دانشگاه مطرح که با مدرک دکتری از غار تنهایی اش بیرون آمده است، خیلی بلند تر می بیند و انعطاف پذیر تر زندگی می کند. برای همین دنبال یک استخدام معمولی نیست! خلاق است و‌خالق می شود، از جنس آبی نفتی.

پ،ن۱:  کتاب یک ویژگی خاص_ دلم نمی آید بگویم ایراد_ دارد ، که در فصل های وسط تا پایان بیشتر نمود می کند. آن هم یک سری اطلاعات و‌اصطلاحات فنی است! من دوستش داشتم و یک چیزهایی اش را هم با زیرنویس نویسنده می فهمیدم. به طور کلی جذاب بود اما نمی دانم برای یک فروند آدم بیزار از ریاضی و فیزیک ،چه حسی را منتقل کند.

پ،ن ۲: یکی از نقاط اوج داستان برای من ،آنجا بود که متصور بودند دانش فنی ساخت پمپ  در ایران وجود دارد و امکانات، قطعات و کارخانه سازنده ای نیست. و بعد از بررسی متوجه شدند حتی یک پایان نامه که طراحی این دستگاه را انجام داده باشد هم در تمام دانشگاه های ایران وجود ندارد!!! خیلی حرف است که یک دانشکده فنی مهندسی و یک ساختمان علوم پایه به کجا می رود و دانشجوهایش را به چه کارهایی مشغول می کند ...
      
180

26

(0/1000)

نظرات

میخواستم بپرسم بخونم یا نه که دیدم نوشتی بیزار از ریاضی و فیزیک
2

1

۱)ببین من واقعا دوستش داشتم و حقیقت بیشتر آثاری که در حوزه روایت پیشرفت هست از همین جنسه، ولی قصه هایی هستن که حیفه ازشون محروم شد فقط بخاطر اینکه هم رشته و‌هم فضای شما نیست. کتاب های داستانی تر مثل عملیات احیا شاید بهتر بتونن مخاطب رو همراه کنن. ولی واقعا آبی نفتی رو دوست داشتم. حالا یه سری اسم و اصطلاح و اصول مکانیک سیالات قاطیش هست میشه ازشون صرف نظر کرد و کتابو خوند. فقط باید اون عظمت پروژه ها و اهمیت کارو با یه دید فنی درک کنی .... وگرنه اگه خیلی بخواهیم فلسفی نگاه کنی شاید بگیم یه پره چرخان توی یه پمپ بود و نبودش و ساختن یا نساختنش چه فرقی داره برای مملکت برای آدم هاش! اما وقتی عظمت ماجرا درک بشه می بینیم چقدر نیاز داریم دانش ها و فناوری ها بومی بشن و یه چرخه تولید شکل بگیره. این چرخه بتونه با خارج کشور و سایر صنایع موازیش تعامل کنه... خیلی کارهای بزرگین.
 

1

۲) من یه پروژه ارشدی داشتم که واقعا حین خوندن آبی نفتی با خودم فکر می کردم چندسال طول می کشه یه نفر مثل مهندس عمرانی_ شخصیت اصلی داستان_ و تیمش بیاد و یه خط تولید برای این طراحی ها ایجاد کنه... چقدر کار بزرگیه و چقدر یه نفر مثل من باید عرضه کسب کنه واسه انجام دادنش. وقتی انقدر ناآماده است .... خلاصه که به شرطی خواندنش دلچسبه که بدونیم چقدرررر مهمه کارشون . 

0

 توکلی

توکلی

1403/12/11

از جهاتی مثل "عملیات احیا"ست پس👌
3

1

از جهات زیادی ، ولی آدم ها و موضوع متفاوت اند. و این یکی روایت رو از کودکی فرد شروع می کنه و قدم به قدم پیش میره 

1

 توکلی

توکلی

1403/12/12

مشتاق شدم بخونم.
@fahime_hadidi 

1

🤍🌙✨️
@tavakkoli81 

1