یادداشت joiboy
1403/9/17

چی بگم اخه؟😂 عالی بود. خیلی وقته میخوام بخونمش ولی نشده بود. ولی بالاخره خوندمش. بزار بریم سراغ اصل کار حسمم نسبت بهش، اون بین میگم.😁 🔴۱. شروع خیلی خوبی داشت و از همون اول تعلیقش رو شروع میکرد. یعنی مقدمه کتاب واقعا جالب و جذاب بود و خیلی هم خوب ربطش داد به داستان اصلی. و بعد فصل اول هم شروع خفنی داشت.😌 🟠۲. فضا سازی و توصیفاتش خب طبق معمول معمولیه. دارن شان معمولا خیلی کمتر میپردازه به این دوتا ولی توی این کتاب خیلی بهتر از کتاب های قبلیش بود. کتاب یک تم و فضای دارک و مه آلود و مرموزی داره. یک فضای خیلی عجیب، و دوست داشتی در عین حال. توصیفاتش هم که شخصیت ها اونطور که باید توصیف ندارن. یعنی شما نباید انتظار اینو داشته باشید. و این مسئله اصلا ایراد نیست.❌ چرا؟ چون اصلا هدف این کتاب اینکارا نیست و به چیز هایی که مهمه میپردازه. حالا رسما قیافه ها چه شکلیه و چطورین مهم نیست. 🟡۳. شخصیت پردازی ها عالین. نسبت به کار های قبلیش شخصیت پردازی این کتاب خیلی قوی تره. همشون به نسبت همینن. راحت ارتباط برقرار میکنید. شخصیت ها عمقی که دارن خیلی جذابه. مخصوصا اد که شخصیت اصلیه و اصلا عاشقشم. خیلی شخصیت خفنیه. ولی خب بحث شخصیت پردازی قویش سر پلات تویست ها ثابت میشه که در ادامه توضیح میدم. شخصیت ها پیچیدگی و مشکلاتی که دارن به خوبی قابل درکه و این مشکلات خیلی شخصیت هارو جذاب میکنه و شما همش دنبال این هستید که این مشکلات کی درست میشه؟ یا اصلا از کجا اومده و چجوری حل میشه؟ 🟢۴. پلات و پلات تویست ها: واقعا پلات جذابی داره مخصوصا به خاطر رومنسی که در جریانه داخل کتاب. یعنی یه چاشنی خیلی قوی میده به طعم اصلی کتاب. واقعا دلنشین و تو دل بروعه.😂 خیلی دوسش داشتم. از این رومنس های لوس و مسخره هم نبود و یه رومنس کاملا جدی بود. ارتباط شخصیت ها و مشکلاتشون هم به شدت منطقی و بالغانه بود. نویسنده یه لحظه هم ولتون نمیکرد و هی داستان بالا پایین میشد. یه جا فکر میکردی دیگه همه چی آرومه ولی یهو همه چیز به هم میریخت و دوباره به نسبت آروم میشد و دوباره اوج میگرفت. پلات تویستم که فکر کنم پنج شیش تایی داشت.😂 انقدر همه چیز چرخید و موضوع اصلی عوض شد که اصلا گیج شده بودم. من معمولا پلات تویست هارو حدس میزنم ولی سر این کتاب رسما هیچ ایده ای نداشتم که چی میخواد بشه؟ و هیچ ایده هم نداشتم که اصلا همین الان چی هست؟ پلات تویست آخر و پایان کتاب هم که تیر خلاص بود. مشخص شد که همه چیز چیه و رسما هیچ برگی برام به جا نذاشت. یعنی اگر میخواستم هم نمیتونستم این پایان رو حدس بزنم. پایان دارن شانی بود دیگه. اونایی که خوندن بهتر میدونن. البته از پایان های دیگش منطقی تر و ملو تر بود ولی باز هیچ فرقی نداشت. آخر کتاب رسما خرابم کرد. داغونم کرد. آخه چرااااا...😐 🔵 و در آخر که قلم نویسنده به شدت پخته تر از بقیه کاراش بود، از همه نظر. همه چیش خوب بود. اصلا خسته کننده نبود و تا آخرش تعلیقش رو سفت و سخت نگه میداشت. ضربآهنگ تندی داشت. راحت خوان بود. یسری جاها تیکه های طنز خاصی داشت که باز جذاب میکرد کتاب رو. 🟣ترجمه خوبی هم داشت. طرح جلدشم که واقعا زیباااستتت. در کل که ویدا سنگ تموم گذاشته. 🟤و بگم که قراره براتون هیچ برگی نمونه. به شدت کتاب هیجانی و استرسیه. یه جاهایی انقدر شوکه میشید که فقط باید کتاب رو پرت کنید یه گوشه و بگید چی شد الان؟😐 خیلی قشنگ بود. 🔵🟣شما که خوندید نظرتون چی بود؟🟣🔵
(0/1000)
نظرات
1403/9/18
میتونم بگم از کتابهای مورد علاقمه که به همه پیشنهادش میکنم و هیچکس از خوندنش پشیمون نشده!!
1
1
غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨.
1403/9/18
بعد تموم کردن حماسه دارن شان یکی دلگیری خاصی نسبت به قلم دارن شان دارم. تا میام ازش کتاب جدید شروع کنم یه ناراحتی خاصی میاد سراغم💔
1
1
1403/9/18
واقعا خیلی غمانگیز و شوکه کننده بود درک میکنمت. ولی همه کارای دارن شان پایان هاش همین شکلیه. همشون داغونت میکنن. از طرفی هم دوست داری باز دارن شان بخونی چون ایده ها و کتاب هایی که مینویسه واقعا خوبن.🥲
2
joiboy
1403/9/18
0