یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚

استبداد اک
        استبداد اکثریت ...

در باشگاه نمایشنامه خوانی هامارتیا ، بعد از چند وقت که میزبان چخوف بودیم ، دوباره به ایبسن برگشتیم تا یک نمایشنامه جنجالی دیگه رو از این نویسنده بزرگ مرور کنیم. کسی که به گفته اسکار براکت در کتاب عظیم " تاریخ تئاتر جهان " ، درام مدرن با او آغاز میشه...

ایبسن به نوشتن نمایشنامه های جنجالی و پر و سر و صدا عادت داره. انگار دوست داره مقابل جامعه بایسته و با صدای بلند اعلام موضع کنه. اعلام موضعی که جامعه رو شوک میکنه و باعث میشه بر علیه ش قد علم کنن. 
در عروسکخانه یا خانه عروسک با نورا چنان کاری کرد که تا سالها در اکثر نقاط جهان بردن اسم این نمایشنامه و ایبسن جرم باشه ... در سر در بعضی از کافه ها می‌نوشتند که صحبت از خانه عروسک در این مکان ممنوع می باشد. 
 ایبسن در پرگنت،  جامعه نروژ رو به سخره گرفت ، در پرهیب ها اون روی دیگر نورا رو نشون داد ، در خانم اینگر اهل اشترت به تاریخ سوئد و نروژ پرداخت و حالا در دشمن مردم ، استبداد اکثریت رو به ما نشون میده.

من دکتر استوکمان رو خود ایبسن بعد از خانه عروسک میبینم. اتفاقی که برای خود ایبسن افتاد خیلی شبیه چیزی بود که به سر دکتر در این نمایشنامه اومد . 

دکتر استوکمان ، در شهری که اقتصادش وابسته به حمام های طبی یه و از این طریق مردمش در حال ارتزاق هستند و جذب توریست می کنند،  ناگهان متوجه میشه که  آب این حمام های طبی نه تنها برای سلامتی مفید نیستند که حتی ضرر هم دارند. از اینجا سعی در رفع  ایراد حمام ها میکنه و سعی میکنه به جامعه آگاهی بده . دکتر که خودش قبلا مدافع حمام ها بوده و توصیه های زیادی درباره مفید بودن این حمام ها به مردم میکرده ، حالا با توجه به فهمیدن اشتباهش سعی داره بقیه جامعه رو متوجه این اشتباه بکنه تا اونها هم متوجه بشند که تا امروز درباره این حمام ها اشتباه می کردند. در این راه ابتدا همه باهاش موافقند اما کم کم این حمایت ها ازش دریغ میشه. 

دکتر متوجه موضوع بدتری از حمام ها میشه و اون هم چیزیه که من بهش میگم استبداد اکثریت...

 استبداد همیشه فردی نیست ، گاهی حتی یک جامعه هم میتونه دیکتاتور باشه.

نمیخوام یادداشتم طولانی باشه ، شما رو دعوت میکنم که نمایشنامه رو بخونید و نتیجه گیری خودتون رو داشته باشید. 

شخصیت پردازی و سیر دِرام در بالاترین سطح خودش قرار داره. اکثر شخصیت های نمایش رو میتونیم مصداق شون رو ببینیم و با گوشت و پوست تنمون لمسشون کنیم. از شخصی که مدام تاکید بر میانه روی داره تا مطبوعاتی که فقط ادعای آزادی و لیبرالی دارند  و در نهایت جامعه ای که از اکثریت نا آگاه تشکیل شدند و هیچ میلی هم به آگاهی ندارند. 

از طرفی با اقتصادی که به این مسئله وابسته ست چه کاری باید کرد؟

نمایشنامه از ترجمه خوبی برخورداره و راحت خونده میشه اما در نگارش و چاپ کتاب ایرادات فراوانی مشاهده میشه که خیلی عجیبه . این ایرادات از نیمه کتاب تا آخر زیاد میشن که امیدوارم در چاپ های آینده رفع بشه. 

چیزی که کمی باعث شد از نمایشنامه دلزده بشم و یک ستاره کمتر بهش بدم ، سخنرانی ها و شعارها و رو بودن بعضی صحبت های دکتر بود که انگار ایبسن خیلی آگاهانه در دهان کاراکتر گذاشته بود. این میزان خودآگاهی ، مخصوصا در پرده سوم آزار دهنده بود. 
در نمایش باید نشان داد ، نه اینکه فقط حرف زد... ایبسن ۴ پرده نشون میده و ۱ پرده سخنرانی میکنه ‌‌...

نمایشنامه دشمن مردم علیرغم خوب بودن ، دو روی سکه داره. در یک روی اون ما رو به تفکر درباره این استبداد اکثریت وا میداره و روی دیگرش برای انسان هاییه که ممکنه امر بر اون ها مشتبه بشه و خودشون رو دکتر استوکمان ببینند...

آرتور میلر بزرگ هم از این نمایشنامه اقتباسی انجام داده که در باشگاه هامارتیا به عنوان متمم این همخوانی قرار داده شده. 

امیدوارم دشمن مردم رو با دید باز بخونید و لذت ببرید...
      
350

27

(0/1000)

نظرات

بسیار عااالی
1

1

روشنا

روشنا

1403/11/5

عالی 👌🏻

0