یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚
20 ساعت پیش

یک کابوس هولناک بلاخره توفیقی دست داد که بعد از مدت ها و توصیه های بسیاری که بهم می شد برم سراغ این کتاب و بخونمش. کوری یکی از آثاری بود که درباره یک همه گیری نوشته شده. مثل چیزی که چند سال پیش خودمون تجربه ش کردیم. این کتاب به همراه اثر عالی آلبرکامو یعنی " طاعون " در دوره کرونا زیاد خونده شده بود و بلاخره قسمت شد که منم بخونمش. داستان در یک بی مکانی و بی زمانی اتفاق میفته. چیزی که تقریبا برای این جور داستان ها جواب میده. برای اینکه به کسی برنخوره و کسی به خودش نگیره ، این بهترین انتخابه که جناب ساراماگو هم به خوبی داستانش رو در لامکانی و لا زمانی پیش میبره. در یک شهر شلوغ که همه در حال زندگی عادی هستند ، ناگهان پشت چراغ قرمز ، یک راننده کور میشه. داستان شروع تند و سریعی داره و همین باعث میشه که از همون اول شما با علاقه به دنبال داستان برید. بعد از کور شدن شخصیت اول ، کم کم بقیه افرادی که در یک شبکه ارتباطی با هم برخورد داشتند ، شروع به کور شدن می کنند. از دکتری که کور اول رو معاینه کرده تا مراجعینی که به اون دکتر برای درمان رجوع کردند. نکته جذاب دیگه داستان ، علاوه بر بی مکانی و بی زمانی ، بی نام بودن شخصیت هاست. تا آخر داستان ما اسم هیچکدوم از شخصیت ها رو نمیفهمیم اما چنان خوب از کار در اومدند که نیازی هم به دونستن اسم شون پیدا نمی کنیم. تا اینجا انگار ما با یکی از نویسندگان نمایشنامه های ابزورد سر و کار داریم ، مخصوصا اوژن یونسکو و دو اثری که درباره یک اپیدمی نوشته شده. " بازی های کشتار همگانی " و " کرگدن " که یکی رو در هامارتیا خواهیم خوند و دومی رو قبلا خوندیم. پاندمی یکی از موضوعات مورد توجه ابزوردیست هاست. آلبرکامو و طاعونش از بقیه معروفترند. چیزی که از ابتدا مورد توجه قرار میگیره، بدون نقطه بودن جمله ها تا پایان پاراگرافه که شامل دیالوگ ها هم میشه. شاید اولش برای ما که عادت به دیالوگ داریم کمی خوندنش سخت باشه اما کمی که جلوتر میریم به این فرم نوشتن عادت می کنیم و باهاش کنار میایم. این وسط نباید از ترجمه عالی اسدالله امرایی هم گذشت . برگردیم به داستان ، دکتر متوجه میشه که با یک پاندمی سر و کار دارند و طبق معمول دولت ورود میکنه و سعی داره با کارهایی که در اینجور مواقع انجام میده با قرنطینه کردن بیماران جلوی شیوع بیماری رو بگیره. اما نکته عجیب داستان ، کور نشدن زن دکتره که مثل یک مادر تا آخر جور همه کورها رو میکشه. دلیل این کور نشدنش رو هم تا پایان نمی فهمیم ... صحنه های درون تيمارستان محل قرنطینه به شدت جذاب و ملموس و منزجر کننده نوشته شده. باید اعتراف کنم که در تک تک صحنه ها شما می تونید خودتون رو توی قرنطینه تصور کنید. با خروج افراد از قرنطینه این کابوس هولناک تر میشه. دیگه چیزی از داستان رو لو نمیدم تا برید بخونید. در کل کوری ، مثل طاعون ، ۱۹۸۴ ، کرگدن ، فارنهایت ۴۵۱ و... یک اثر خاص و جذابه. این که منظور ساراماگو چی بوده و چی نماد چیه در این داستان دیگه به خودتون برمیگرده اما چیزی که بعد از خوندن این رمان ما متوجه میشیم اینه که ساراماگو یک رمان غیر واقعی نوشته ولی چنان هنرمندانه نوشته که واقعی تر از هر واقعیتی برای ما نمود پیدا میکنه. رمان کوری رو حتما توصیه می کنم بخونید و لذت ببرید.
(0/1000)
نظرات
12 ساعت پیش
واقعا توصیفات صحنه های قرنطینه خیلی ملموس بیان شده بود.کور نشدن زن دکتر بنظرم عصای دست نویسنده بود،انگار که نمیشد و داستان نمی تونست به درستی جلو بره..ممنون از یادداشت کامل وجذاب شما🥲😍⭐
3
4
10 ساعت پیش
درسته واقعا ملموس بود و قابل حس شدن... خب من فکر میکنم برای این عصای دست بودنه باید یا منطقی ایجاد میکرد که در قالب منطق خودت داستان بگنجه... یک ستاره کمتر دادم برای همین موضوع ... ممنون و سپاس از شما که خوندین و نظرتون رو گفتین 😍🌸😍
1
11 ساعت پیش
خیلی کتاب خوبیه. منم دوستش داشتم. کور نشدن زن دکتر غیر از اینکه به بیناییش نیاز بود خیلی توی داستان، دلیل داستانیای داشت؟
1
2
10 ساعت پیش
همین دیگه... نیاز بود ولی باید یک منطقی پشتش میبود... یک دلیل ساده کافی بود ... اما در کل بله کتاب خوبیه...
0
11 ساعت پیش
به شمام مگه کتاب توصیه میشه😍🙂ماشالله شما به بقیه کتاب معرفی میکنید همیشه
1
2
58 دقیقه پیش
میتونه مناسب باشه اما من توصیه می کنم کتاب راحت تری رو انتخاب کنید ... این کتاب شاید کمی اذیتش کنه ... بعدا اگر خواست کتاب دیگه ای بخونه این کتاب رو بهش توصیه کنید...
0
فرحنازرحیمی
11 ساعت پیش
2