یادداشت سعید بیگی

سعید بیگی

سعید بیگی

15 ساعت پیش

        زبان روایت و نثر کتاب خوب و خوشخوان است و ویراستاری هم خوب است.

این کتاب در بارۀ مهم‌ترین بخش زندگی یکی از اصحاب «امام حسین» علیه‌السلام به نام «عبدالله ابن عمیر کلبی» است.

در این کتاب شاهدیم که تفکر و دیدگاه سیاسی، اجتماعی و مذهبی «عبدالله» به مرور و به‌طور تدریجی تغییر می‌کند و در نهایت از جمع حامیان (یزید ابن معاویه) و (عبیدالله ابن زیاد) به کاروان یاوران «امام حسین» علیه‌السلام می‌پیوندد و رستگار می‌شود... .

مدت‌ها بود که این کتاب را می‌خواستم بخوانم، اما قسمت نمی‌شد و در روز شهادت «امام صادق» علیه‌السلام خواندمش و از آن لذت بردم.

گرچه کتاب، بیشتر قصه‌ای تاریخی و تحلیلی از ماجراها بود و صحنه‌های روضه‌ای زیادی نداشت، اما در بسیاری از بخش‌ها، دلم لرزید و ناخودآگاه اشکم جاری شد.

نویسنده به دلیل کارگردان و نویسندۀ نمایش‌نامه و فیلم‌نامه بودن، بخش‌های مختلف داستان را تا حد امکان، در صحنه تعریف و توصیف می‌کند و زبان روایتش بسیار شیرین است.

آقای «کرمیار» در مصاحبه‌ای گفته‌اند که این داستان را به صورت فیلم‌نامه هم نوشته‌اند و همین گفته نشان می‌دهد که چرا نکات مبهمی که در آن بُرهه از تاریخ وجود داشته و در کتاب‌های مختلف خوانده‌ایم و گذرا از آن‌ها رد شده‌ایم و اصل مطلب را متوجه نشده‌ایم، این‌گونه روشن به تصویر کشیده شده است.

بدیهی است که یک نویسندۀ آگاه از نمایش و صحنه، هیچ مطلبی حتی از جزئیات را فروگذار نخواهد کرد و تمام رویدادها را سبک و سنگین کرده و به صورت یک تصویر در ذهن ما مجسم و ثبت می‌کند که بسیار خوب و مفید است.

هم‌چنین ایشان گفته‌اند که دو سال، برای این کتاب تحقیق و مطالعه کرده‌اند و همین نکته هم کتاب را جذاب و خواندنی‌تر کرده است.

به نظرم نمونه‌هایی از مردم کوفه را امروز می‌توانیم، در بین اطرافیان خود ببینیم. کسانی که جز به سود خویش، به چیزی دیگر نمی‌اندیشند و از دین و مذهب و انسانیت؛ تنها به یک نقاب، پوسته، ظاهر و لباس اکتفا نموده‌اند و قصد فریب دیگران با این ظواهر را دارند.

در آن روزگار که رسانه‌ای چون روزگار ما در دسترس نبود، آن وضعیت‌ها پیش می‌آمد. حال آنکه امروز همه‌چیز و همه‌جا در تصرف رسانه‌ها است و گاه تشخیص راه از چاه ناممکن می‌شود.

و در پایان آرزو کردم؛ در امتحان‌هایی که در زندگی برایم پیش می‌آید، خداوند یاریم کند که از راه راست و صراط مستقیم دور نشوم؛ زیرا وقتی فتنه رو کند، تشخیص حق از باطل به دشواری ممکن می‌شود. (والله ولی المستعان: خداوند حامی و یاور است)
      
138

23

(0/1000)

نظرات

داستان با وجود اینکه یه داستان تاریخیه ولی تو همون سطح متوقف نشده و به صورت ناخودآگاه توجه مخاطب رو جلب می‌کنه که اگه چنین مقدماتی تو زمان حال هم اتفاق بیوفته آیا دوباره این تاریخ تکرار میشه و اینکه اگه من هم تو چنین داستانی بودم میتونستم از این فتنه با سربلندی خارج بشم یا نه 
فکر میکنم معطوف شدن فکر به این مسائل ،  تبحر نویسنده رو در نوشتن یه داستان تاریخی نشون میده 
1

2

سعید بیگی

سعید بیگی

12 ساعت پیش

درود و خداقوت
آفرین! به نکتهٔ مهم و جالبی اشاره کردید. یکی از نقاط قوت کتاب همینه که آدم دلش می‌لرزه که نکنه من هم مثل عمرو ابن حجاج یا شبث ابن ربعی و دیگر کوفیان سپاه ابن زیاد باشم که از دوستی آل‌الله به دشمنی‌شون برسم.
یک معنای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا هم می‌تونه همین باشه. خدایا در فتنه‌های روزگار یاریمون کن، به هر قیمتی که شده طرف حق باشیم! آمین رب‌العالمین. مانا باشید و سپاس. 💐🙏 

1