یادداشت

مدوسا

1403/4/27

قتل در قطار سریع السیر شرق
        جالب بود 
هرچند ایراداتی داشت که به اختصار بیان می‌کنم
اولین ایرادی که به چشم هرکسی ممکنه بیاد اینه که روند داستان کند پیش می‌رفت 
گفت و گو محور بودن بیش از حد ممکنه خواننده رو خسته کنه 
اما نتیجه ارزشش رو داشت 
نتیجه ارزش این‌همه پیچیدگی و بازی دادن رو داشت 
هر داستانی که رنگ و بوی معما توش حس می‌شه طبیعتاً باید پیچیدگی داشته باشه 
ولی این داستان بیش از حد لازم و واقع پیچیده شده بود 
مورد بعدی رسیدن به نتیجه است 
پوآرو با مخاطب پیش نمی‌رفت 
جلو تر از مخاطب حدس می‌زد
جوری که گهگاهی مخاطب زحمت فکر کردن به خودش نمی‌ده و فقط منتظر جواب پوآرو می‌مونه 
یه رمان جنایی _ معمایی خوب رمانیه که کشف پا به پای مخاطب باشه ( مثل رمان بیمار خاموش ) نه اینکه کاراکتر اصلی جلو جلو همه چیز رو کشف کنه و مخاطب آخر داستان نفهمه کاراکتر چطور متوجه این نکات شده...
      
42

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.