یادداشت شیما شمسی
1402/10/5
حالا و در ساعت ۱۱:۰۶ دقیقه ی ۵ دی ۱۴۰۲، سر یکی از کلاس های بیهوده ی دانشگاه تمامش کرده ام و دلم میخواهد بروم یک گوشه ای تنها بنشینم و برای غربت مردی تا این اندازه بزرگ گریه کنم. مردِ این قصه را دوست داشتم ولی روایتِ این مرد را نه! خط زمانی روایت ها برایم گم بود و شخصیت های دیگر هم به قدر کفایت معرفی نمیشدند و فقط برایم یکسری اسم بودند بدون اینکه حسی در من برانگیزند و حس شهید صدر را فهمیده باشم، در کل نثر کتاب به دلم نمی نشست و هم دلیلی بر طولانی شدن مطالعه اش شد ولی به هر حال نوشتن از این مرد آن هم برای درک عموم مردم حتما کار سختی بوده و خانم برادران تا حد زیادی از عهده ی آن برآمده اند. خوشحالم که این کتاب را خواندم و خوشحالم که باب آشنایی ام با سید محمد باقر صدر باز شده است...
(0/1000)
نظرات
1402/10/5
پیشنهاد میکنم کتاب «ر» را که از همین نویسنده هست رو هم مطالعه کنید احتمالا از این کتاب بهتر باشه
1
1
1402/11/23
سلام به نظرم برای شما که درگیر شخصیت شهید صدر شدید یکی از بهترین کتابها کتاب به رنگ صبر هست این کتاب به شدت جذاب و خوش قلم هست به شدت خودمانی و لذت بخش. خاطرات همسر شهید صدر از زندگی با او، البته همسر شهید صدر و خواهر امام موسی صدر . شخصیتی که خیلی خودمانی تمام شرایط زندگیش رو برای ما تعریف میکنه.
1
4
1402/11/23
سلام خیلی ممنون از پیشنهادتون گرچه خیلی ایده ی بلندپروازانه ایه ولی همیشه دلم میخواسته افرادی مثل شهید صدر که خودشون صاحب فکر و نظریه هستن رو صرفا در حد همون شخصیتشون باقی نمونم و برم افکار و آراءشون هم بخونم
0
شیما شمسی
1402/10/5
0