یادداشت لیلا زمانی

        اگر کتاب «فاوست» گوته و «مرشد و مارگاریتا»ی بولگاکف را خوانده باشید و خوشتان آمده باشد ، احتمالاً این کتاب را هم دوست خواهید داشت. 
هنگامی که شیطان در کالبد انسانی جای گرفته و می‌خواهد انسانیت را به سخره گیرد، با توانایی و نیز محدودیت‌هایی روبه‌رو می‌شود. گاهی شیطانی و گاهی انسانی می‌اندیشد و عمل می‌کند.
این کتاب یادداشت‌هایی است که چنین شیطانی برای مخاطب انسانی‌اش نوشته و به‌گونه‌ای می‌توان آن را مقابلهٔ انسان و شیطان دانست. نویسنده با الهام از کتاب مقدس و مکاشفاتش، هبوط شیطان به زمین را دستمایهٔ کار قرار داده و با تخیل خودش آن را در قالب داستانی زیبا، ساخته و پرداخته است.
این کتاب داستان پرماجرایی ندارد اما حرفهای فراوانی برای گفتن و خوانده‌شدن دارد. اتفاقات در بازهٔ زمانی کوتاهی رخ می‌دهد اما گفت‌وگوهای شخصیت‌ها پر از حرف و نکته است که باید با تأمل بیشتری خوانده شود.
      
10

16

(0/1000)

نظرات

سلام
اتفاقا بسیاری از پر حرف و نکته بودن چنین آثاری سخن می‌گویند (به خصوص راجع به آثار سورئال) اما به شخصه این آثار را نمی‌پسندم. نه صرفا مانند یک نوجوانی که مثلا می‌گوید فلان کتاب سلیقه من نیست! بلکه به این دلیل که وقتی مرز بین دیالوگ‌‌نویسی فلسفی و رمان کم‌رنگ می‌شود دیگر قواعد داستان دستخوش تغییر شدید می‌شود و این با آن ساختاری که از کودکی در ما نهادینه شده در تضاد است و بالطبع میزان چسبندگی و انتقال تجربه و احساس نویسنده در قالب داستان گویی شاید به حداقل برسد. هرچند ممکن است برخی شاعرانگی سورئالیسم را موجب کشف و شهودی رویاگونه و فراواقع‌گرایانه بدانند اما باز هم چون ما بیشتر دریافت‌ها و معرفت‌های خود را اینگونه به دست نمی‌آوریم و هر تجربه دستخوش تعابیر و تفاسیر گوناگون است، خیلی نمی‌شود روی فهم هرکسی تکیه کرد ویا حتی فهم واحدی به عنوان فهم مبنا از آن استنتاج کرد و آن را حد وسط دیگر برداشت ها قرار داد. این مسأله وقتی شدیدتر می‌شود که در عصر پست‌مدرنیسم میزان آثاری که در حوزه سینمایی و مکتوب تولید می‌شود و جهان تغییر یافته‌ای از معادلات واقعی را نشان می‌دهد -به‌هر دلیل- افزایش یافته و ما را دلتنگ همان رئالیسم آثار خوش مضمون و کلاسیکی می‌کند که از دل بر می آمد و بر دل می‌نشست.
مختصر و خوب نوشتین🌷
3

0

موافقم با نظرتون 
من هم این کتاب  رو تا صفحه ۱۷۰ خوندم و دیگه نتونستم ادامه بدم
رسما داستان نیست و پر حرفی‌های نویسنده است 

0

هر چند که با حرفتون در مورد آثار مدرن و پست مدرن مخالفم و این اتفاق در این آثار زیاد نشده است
البته نمی‌دانم دقیقا منظورتان از آثار کلاسیک کدام است 
شاید به برخی آثار مدرن می‌گویید کلاسیک 

0

ممنون از نظر صریحتان. بنده هم وقتی رمانی دست می‌گیرم، انتظار دارم با داستانی گیرا روبه‌رو باشم. گاهی گفت‌وگوهای جالبی هم در این داستان گیرا مشاهده می‌شود. اما در بعضی آثار هم، چنانچه فرمودید، گفت‌وگو بر داستان غالب می‌شود. چنین کتاب‌هایی معمولاً در هر شرایطی و برای هر خواننده‌ای پذیرفته نیست. این کتاب از همین دستهٔ دوم است. 
و این معرفی مختصر هم برای آشنایی مخاطبان با سبک اثر بود تا خود برای خواندن یا نخواندنش تصمیم بگیرند. 🙏🏻🌺 

0

متن کامل نوشته بنده در کانال ایتا موجود است. به آنجا مراجعه کنید.
منظور از آثار رئالیستی کلاسیک مانند جنایت و مکافات، مرگ ایوان ایلیچ، برادران کارامازوف ، جنگ و صلح، کلیدر و امثال اینها است. در مورد رئالیسم جادویی، سو رئالیسم و امثالهم که در قرن ۲۰ به اوج دوران خود رسیدند آثار فراوانی وجود دارد که با یک جستجوی ساده اسامی آنها یافته می‌شود.

0