یادداشت سیده زینب موسوی
3 روز پیش
چند وقت پیش هوس کردم یه رمان گوتیک بخونم! از طرفی دلم میخواست خالی از عناصر فراطبیعی هم نباشه. گشتم و بین گزینههایی که بود از این یکی خوشم اومد و گذاشتمش تو فهرست انتظار. تا اینکه بالاخره نوبتش شد و به عنوان کتاب باشگاه انتخابش کردیم... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 قبل از بررسی کتاب، به نظرم خوبه اول بپرسیم اصلا منظور از سبک گوتیک تو ادبیات چیه؟ راستش خودم هم جواب واضح و مشخصی برای این سوال ندارم! همینطوری که گشتم، سایتهای مختلف ویژگیهای متعددی رو برای یه اثر گوتیک شمرده بودن. ولی حس میکنم یه چیزی که معمولا میشه تو این آثار دید وجود یه عمارت بزرگ و (نسبتا) مخوفه. غیر از این، فضای رازآلود و ترسناک، استفاده از عناصر فراطبیعی و گنجوندن یه داستان عاشقانهٔ بعضا تلخ از نکات دیگهای بود که این سایتها برای این دسته از آثار ذکر کرده بودن. ولی خب، فکر کنم اون بخش فراطبیعیش الزامی نباشه 🤔 چون خیلیها «جین ایر» رو هم در دستهٔ ادبیات گوتیک قرار دادن. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 این کتاب هم اصولا تمام این ویژگیها رو داشت. ماجرا تو یه عمارت بزرگ و رازآلود اتفاق میافته، همراه با یه داستان فرعی تقریبا عاشقانه (و غیرعاشقانهٔ هوسآلود) و البته عناصر فانتزی و فراطبیعی که کمکم خودشون رو نشون میدن. داستان هم از این قراره: برادرزادهٔ آقای تابوئادا، یه تاجر معروف رنگ در مکزیک، که مدتی قبل با مردی ازدواج کرده و برای زندگی به یه شهر دورافتاده رفته، نامهٔ عجیبی به عموش مینویسه و از اشباح و صداهایی که از دیوار شنیده میشن حرف میزنه و کمک میخواد. آقای تابوئادا هم که از اول با این ازدواج مخالف بوده دخترش نوئمی رو برای بررسی اوضاع به این شهر دورافتاده میفرسته.... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 من با همین نکاتی که از داستانهای گوتیک تو ذهنم بود، به امید خوندن یه رمان هیجانانگیز و دلهرهآور با رگههای تاریخی رفتم سراغ این کتاب. ولی خب، ناامید شدم... اولین نکتهٔ ناامیدی اونجا بود که تقریبا نزدیک ۶۰ درصد طول کشید تا بلکه یه اتفاقی بیفته! و بعد که داستان تازه از اون حالت کسالتبار دراومد بیشتر از جذاب و هیجانانگیز بودن عجیب و غریب شد... عناصر فراطبیعی که نویسنده انداخت وسط داستان بیشتر به یه کابوس آشفته شباهت داشت که وقتی چشم باز میکنی سر و تهش رو نمیتونی از هم تشخیص بدی. البته که مقادیری هم حالبههمزن بود. اگر نویسنده این بخشهای فانتزی رو بهتر باز میکرد و این همه سوال بیجواب باقی نمیذاشت شاید امتیاز بالاتری بهش میدادم، ولی الان... بخش تاریخی کتاب هم چندان پررنگ نبود. داستان حول و حوش سال ۱۹۵۰ میلادی اتفاق میافته و در خلال وقایع، اشاراتی به اسپانیاییها و انقلاب مکزیک و این چیزا میکنه و البته بحث علم «اصلاح نژاد انسان»، که قدیما خیلی بین این ملتی که خودشون رو برتر میدونستن رایج بوده و الان دیگه به چشم یه موضوع منفی و خجالتآور بهش نگاه میشه. شخصیتپردازی هم چندان تعریفی نداشت، بد نبود، ولی عالی هم نبود. البته شایدم بشه مدل شخصیتها رو به همون فضای عجیب داستان نسبت داد (که گفتم صرفا تو همون یکسوم پایانی رو میشه). به هر حال، این کتاب اصلا باب میلم نبود و صرفا خوندم تا تموم بشه... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 تا جایی که دیدم از این کتاب سه تا ترجمه موجوده، دو تا با عنوان گوتیک مکزیکی و یکی با عنوان جنون مکزیکی! من همزمان با خوندن نسخهٔ انگلیسی اندک نگاهی هم به ترجمهٔ نشر روزگار انداختم (که تو طاقچهٔ بینهایت هست) و همینطوری مشکل خاصی ندیدم، منتها یکی از دوستام که این ترجمه رو خونده بود اصلا راضی نبود! در نتیجه انگار چندان جالب نیست 🚶🏻♀️ کتاب یه چند تایی هم صحنهٔ آزار و اذیت جنسی داره که تا حدی تو این ترجمه سانسور شده. چندین مورد هم صحبت از زنای با محارم هست که تو ترجمه هم اومده. بنابراین، کلا به نظرم برای نوجوون مناسب نیست، هر چند که من به بزرگسال هم پیشنهادش نمیدم 😏
(0/1000)
نظرات
2 روز پیش
عکسی که برای مرور گذاشتید خیلی جذابه 😍 حس خیلی خوبی داره. توی ژانر گوتیک من سایه ی باد رو خوندم خیلی جذاب بود. راجع به عمارت های قدیمی و... ربکا به نظرم خیلی قشنگه.
5
0
2 روز پیش
ببین از توضیح داستانش اصلا خوشم نمیاد! واسه همین هیچوقت رغبت نکردم برم سراغش! ولی خب صوتی هم داره، پس میذارمش تو صف صوتیها 😏 @FereshtehSAJJADIFAR
1
2 روز پیش
همینایی مه گفتی همه رو قبول دارم جز اون قسمت نشر روزگار، ترجمهاش توصیه نمیشه اصلا
2
1
2 روز پیش
1