یادداشت سید حسن عمادی

در عمرم کت
        در عمرم کتاب‌های جالب زیاد خوانده بودم؛ کتاب‌های خوب و عالی هم چند تایی خوانده‌ام؛ اما کتابی اینچنین «شگفت» در یادم نیست! کتابی که موقع خواندن ۲۰-۳۰ صفحه‌ی اولش، تقریباً تمام مدّت دهانم باز مانده باشد از شگفت‌زدگی. شاید اگر قرار بود برش‌های شگفت‌انگیزش را هایلایت کنم، کتابم رنگی می‌شد.
(راستش خودم دوس ندارم یادداشتی بخونم که فقط تحسین باشه. پس تحسین رو کوتاه می‌کنم.)

حدود یک ماه پیش بود که تصمیم گرفتم بعد از تمام شدن کتابی نیمه‌خوانده -که نوعی زندگینامه‌ی داستانی بود- بروم سراغ سفرنامه‌ها. چند سفرنامه‌ی در دسترس را فهرست کردم و «و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد» رفت بالای فهرست. اما خیلی زود متوجه شدم این کتاب سفرنامه نیست؛ داستان هم نیست؛ جستار و ناداستان و اینها را هم نمی‌شناسم که بگویم هست یا نیست؛ دفتر خاطرات و یادگاری هم نیست؛ نوشته‌هایی است، یادگار و ارمغان از سفرهایی.

کتاب، ۱۵ بخش دارد. هر بخش، در گوشه‌ای از جهان آغاز می‌شود؛ اما در همان نقطه تمام نمی‌شود. نویسنده در هر بخش تجربه‌اش از چند سفر را به هم پیوند می‌دهد تا پیامی که از آن آموخته را تکمیل کند. ناگهان می‌بینی از مون‌پلیه‌ی فرانسه پرت شدی به کاپادوکیه‌ی ترکیه، اما به نرمیِ نشستن یک پر روی آب که کوچک‌ترین موجی به چهره‌ی آب نمی‌اندازد. مهارت نویسنده در ایجاد ربط بین خاطرات ظاهراً بی‌ربط، پیوستگی دلچسبی به اثر داده است. (در ۳-۴ بخش پایانی کتاب می‌بینیم نویسنده چنین پیوندی را بین بخش‌های کتاب هم در نظر داشته و مجموع ۱۵ بخش، یک حرف دارد.)

نقطه‌ی قوت بعدی قلم خانم الیاسی، توصیفات و فضاسازی‌های او از صحنه‌هایی است که شاید هیچکدام از خوانندگان کتاب تجربه که هیچ، تخیّلش هم نکرده‌اند. با این وجود، اتفاقات و احساس‌ها آنقدر باورپذیر روایت شده که -برای مثال- در سه بخش ابتدایی کتاب، پابه‌پای نویسنده به ترتیب شگفت‌زدگی، غم و غربت را لمس می‌کنیم.  در این زمینه گاه فضاسازی‌هایی از جنس تغییر لحن، کوتاه و بلند شدن و توالی جملات، پرش‌های زمانی به خاطرات دیگر و ... می‌بینیم و گاه توصیف‌هایی پرجزئیات از این دست:
"اتاق کوچک سرایداری‌اش کنار ویلای بزرگِ سفیدرنگ «آقای دکتر» پر بود از عکس مردانی با ژست‌های رزمی که با ابرهای آسمان مبارزه می‌کردند."
از دیگر عوامل دلنشینی کتاب، تعابیر ظریف (مثل همین تشبیه ۱۸۰ درجه باز کردن پاها به مبارزه با ابرها) و اشارات ضمنیِ متعدّد به اشعار فارسی و آیات قرآن است.

 درمورد محتوا و پیام کتاب هم به همین یک نکته اکتفا می‌کنم:
مهزاد الیاسی در سفرهایش دنبال معنای زندگی بوده و در جای‌جای سفرش تأملاتی درمورد زندگی و ابعادش را به اشتراک گذاشته است. مگر می‌شود از زندگی پرسید و از مرگ سخن نگفت؟
«و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد»
      
572

40

(0/1000)

نظرات

مریم کوهکن

مریم کوهکن

7 روز پیش

🌻🌻🌻🌼🌼🌼

0

مریم کوهکن

مریم کوهکن

7 روز پیش

💐💐💐

1

تو چطوری با این نرم افزار کار میکنی؟
زغال سنگی چرا؟
1

0

من از سایتش استفاده می‌کنم 

0

چطوری میشه کتابو ثبت کرد؟

0