یادداشت ام العلایق
1403/8/21
مدتهاست هر کتابی رو که شروع میکنم، هیچ شخصیتی رو حلاجی یا قضاوت نمیکنم . اجازه میدم قصه تموم بشه و بعد حسابی به خدمتشون برسم 😅. اما شوالیه فرق داشت. اصلا نمیشد احساساتم رو در واکنش به کارهاش، کنترل کنم . نمیتونستم سر سوزنی بهش حق بدم و لحظاتی که خیلی کلافه میشدم، سریع دست از خوندن میکشیدم. اما امان از پایان قصه که به رغم تکراری بودنش و آشنایی با فرجامهای شبیه به اون ، همه حرص خوردنهای قبلی رو شست و برد. حتما عشق میتونه همینقدر قدرتمند باشه !
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.