یادداشت

یادداشت های یک پزشک جوان
        ..در باب یکم شهریور ۴۰۳..
روزی که قدم در این مسیر سخت گذاشتیم، گویی با همان یک قدمِ اول  وارد دنیایی جدید و متفاوت شدیم..
 دنیایی که از مسیری پر از فراز و نشیب، پر از خوشی و ناخوشی، پر از امید و ناامیدی، می گذشت..
دنیایی که قدم نهادن به آن ارمغان هایی هم به همراه داشت..
ارمغانی از جنس امید و آرزو
ارمغانی از جنس رشد و آگاهی
ارمغانی از جنس ترس و اضطراب
ارمغانی از جنس مرگ و زندگی
در هر گذر از پیچ و خم این مسیر با دغدغه ها و ترس ها و مسئولیت ها و استرس هایی مواجه شدیم و ادامه مسیر هم دو چندان سخت تر خواهد بود..

اما این مسیر زیبایی هایی هم داشت و خواهد داشت. مگر نه؟؟

 این چند خط رو نوشتم برای خودم  تا بماند به یادگار برای آینده تا یاد آوری  باشه برام که روزی در اوایل این مسیر و در استانه ورود به دوره جدیدی بودم و هزاران هزار فکر و دغدغه داشتم.. 

و اما در مورد کتاب
در ستایش قلم بولگاکف در این کتاب چه جمله ای حق مطلب رو ادا میکنه؟ نمیدانم‌...
تک تک جملات این کتاب انگار که نه در سال ۱۹۱۷ بیان شده بلکه همین الان جریان داشته باشه.. تمام دغدغه ها و ترس هایی که بولگاکف در اون دوره داشت چقدر از ته دل قابل درکن و چقدر آشنان( و اشنا خواهند بود چند سال بعد که ما هم دقیقا در جایی خواهیم بود که او بود) 
در همه داستان های این کتاب  که از تجربیات زندگی واقعی بولگاکوف و دو سال اول طبابتش نوشته شده، علم و مهارت و توانایی مدیریتِ  شرایط و قلم بولگاکوف  بسیار بسیار برای من تحسین برانگیز بود. و البته داستان اخر هم که در مورد اعتیاد به مورفین بود بسیار متاثر کننده..
کتاب رو به همه دانشجویان این رشته بخصوص دوستانی که طرح میرن به شدت پیشنهاد میکنم.. و البته برای آشنایی با زندگی بولگاکوف هم کتاب خیلی خوبیه..

      
1.7k

56

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.