بریدههای کتاب زینب الاعلی زینب الاعلی 1403/2/2 گلوله های داغ: سفرنامه اربعین رضا کشمیری 3.6 1 صفحۀ 49 0 4 زینب الاعلی 1402/11/28 غیر از خدا هیچ کس نبود محمدرضا سرشار 0.0 صفحۀ 12 0 8 زینب الاعلی 1402/11/25 تنها زندگی می کنی: ابوذر غفاری محمود پوروهاب 3.3 1 صفحۀ 10 باید خودم بروم خودم نه خودم باید برم باید خود را مهیا کنم بیشتر و بیشتر هنوز دلم میلرزد دستم میلرزد هنوز دلم خام است هنوز آماده روبرو شدن با او نیستم باید دیگری را بفرستم مثل کودکی شاد و شرمگین بود که از دیدار مهمانی عزیز پشت در پیدا و ناپدید میایستید و دیگر را به درون هول میداد حسی این چنین است چیزی مثل رفتن و ماندن 0 5 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و آسانسور محسن صالحی حاجی آبادی 4.7 1 صفحۀ 69 داشت رجزخوانی میکرد که کسی که زیر پتو خوابیده بود پتو را از روی صورتش انداخت کنار. مجید هنوز جیغ و داد میکرد که همه با هم گفتند: یا اباالفضل! مجید! 0 4 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته منفجر شد محسن صالحی حاجی آبادی 3.8 1 صفحۀ 37 صدای حاجی همه جا را پر کرده بود. داد میزد و میگفت: "کوفت! زهرمار! چه مرگتونه؟! چه خبره؟! آبروی بچههای جهاد را بردید! دیوونهها! بابا این دکل بچههای خودمونه! خوشحالی داره؟! شما دیگه کی هستید بابا؟! برید برسید به کارتون!" 0 3 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و قلیه پیتو محسن صالحیحاجیآبادی 3.9 0 صفحۀ 25 شجاعی گفت: بابا قلیه پیتو نه! جغوری بغور! بهبه من که دارم از گرسنگی میمیرم! و بعد دستی کشید به شکمش و ادامه داد: چه ناهاری بخوریم امروز! 0 4 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و بچه ننه ها محسن صالحی حاجی آبادی 4.7 1 صفحۀ 45 حاجی تند از تویوتا پیاده شد و گفت: پس شما کجایید؟ این جا چهکار میکنید؟ خسروان گفت: حاجی ما شهید شدهایم. بعضیها هم زخمی شدهاند. حاج اسماعیل گفت: حالا تا زنده نشدهاید، بروید بالا! 0 2 زینب الاعلی 1402/11/19 بمب کلاغی اکبر صحرایی 4.4 4 صفحۀ 1 اهووی ملت! رد شدن هرنوع خواننده از داستانهای دارو دستهی من قدغنه! شرایط واسهی هر دو دسته، خوانندهی کمحوصله و پرحوصله، حسابی جفت و جوره. کم حوصلهها از هر جای کتاب عشقشون کشید داستانی انتخاب کنن و بخونن. البته، پرحوصلهها با خوندن کل مجموعه اجازه ورود به ماجراهای تودرتو رو پیدا میکنن قربون. رفیق جبهه و جنگ شما، دارعلی! 0 2 زینب الاعلی 1402/10/28 رفاقت به سبک تانک داود امیریان 4.1 23 صفحۀ 1 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هر نوع جک و جونور که بخواهی روی زمین بود از ادم های خوب بگیرتابد اتش بیار معرکه 0 13
بریدههای کتاب زینب الاعلی زینب الاعلی 1403/2/2 گلوله های داغ: سفرنامه اربعین رضا کشمیری 3.6 1 صفحۀ 49 0 4 زینب الاعلی 1402/11/28 غیر از خدا هیچ کس نبود محمدرضا سرشار 0.0 صفحۀ 12 0 8 زینب الاعلی 1402/11/25 تنها زندگی می کنی: ابوذر غفاری محمود پوروهاب 3.3 1 صفحۀ 10 باید خودم بروم خودم نه خودم باید برم باید خود را مهیا کنم بیشتر و بیشتر هنوز دلم میلرزد دستم میلرزد هنوز دلم خام است هنوز آماده روبرو شدن با او نیستم باید دیگری را بفرستم مثل کودکی شاد و شرمگین بود که از دیدار مهمانی عزیز پشت در پیدا و ناپدید میایستید و دیگر را به درون هول میداد حسی این چنین است چیزی مثل رفتن و ماندن 0 5 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و آسانسور محسن صالحی حاجی آبادی 4.7 1 صفحۀ 69 داشت رجزخوانی میکرد که کسی که زیر پتو خوابیده بود پتو را از روی صورتش انداخت کنار. مجید هنوز جیغ و داد میکرد که همه با هم گفتند: یا اباالفضل! مجید! 0 4 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته منفجر شد محسن صالحی حاجی آبادی 3.8 1 صفحۀ 37 صدای حاجی همه جا را پر کرده بود. داد میزد و میگفت: "کوفت! زهرمار! چه مرگتونه؟! چه خبره؟! آبروی بچههای جهاد را بردید! دیوونهها! بابا این دکل بچههای خودمونه! خوشحالی داره؟! شما دیگه کی هستید بابا؟! برید برسید به کارتون!" 0 3 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و قلیه پیتو محسن صالحیحاجیآبادی 3.9 0 صفحۀ 25 شجاعی گفت: بابا قلیه پیتو نه! جغوری بغور! بهبه من که دارم از گرسنگی میمیرم! و بعد دستی کشید به شکمش و ادامه داد: چه ناهاری بخوریم امروز! 0 4 زینب الاعلی 1402/11/19 اکبر کاراته و بچه ننه ها محسن صالحی حاجی آبادی 4.7 1 صفحۀ 45 حاجی تند از تویوتا پیاده شد و گفت: پس شما کجایید؟ این جا چهکار میکنید؟ خسروان گفت: حاجی ما شهید شدهایم. بعضیها هم زخمی شدهاند. حاج اسماعیل گفت: حالا تا زنده نشدهاید، بروید بالا! 0 2 زینب الاعلی 1402/11/19 بمب کلاغی اکبر صحرایی 4.4 4 صفحۀ 1 اهووی ملت! رد شدن هرنوع خواننده از داستانهای دارو دستهی من قدغنه! شرایط واسهی هر دو دسته، خوانندهی کمحوصله و پرحوصله، حسابی جفت و جوره. کم حوصلهها از هر جای کتاب عشقشون کشید داستانی انتخاب کنن و بخونن. البته، پرحوصلهها با خوندن کل مجموعه اجازه ورود به ماجراهای تودرتو رو پیدا میکنن قربون. رفیق جبهه و جنگ شما، دارعلی! 0 2 زینب الاعلی 1402/10/28 رفاقت به سبک تانک داود امیریان 4.1 23 صفحۀ 1 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هر نوع جک و جونور که بخواهی روی زمین بود از ادم های خوب بگیرتابد اتش بیار معرکه 0 13