بریده‌های کتاب کنکوریشون》

...یک کتاب دستش بدهید،تمام مدت می نشیند و می خواند.)) مری با ریشخند گفت:((بله!همین طور است!می نشیند سرش را می کند توی کتاب.اگر کسی با او حرف بزند اصلاً متوجه نمی شود،حتی اگر قیچی از دست آدم بیفتد پایین،یا هر اتفاق دیگری بیفتد...

((اولین آرزوی من برای کسانی که دوست شان دارم این است که ثبات داشته باشند.لوئیزا مازگروو اگر در پاییزِ زندگی اش هم خوشگل و خوشبخت باشد،آن‌وقت قدر این قدرت ذهن امروزش را خواهد دانست.))

واقعاً به دیگران اهمیت نمی دهیم؛مگر این‌که به دردمان بخورند.باور نمی کنید؟این سوال را از خودتان بکنید:چند نفر را فدا می کنید تا فرزند یا نوه‌تان را از مرگ نجات دهید؟ یک نفر؟پنج نفر؟ده نفر؟ میلیون ها نفر؟

زندگی در بهترین حالت هم شکننده است و پایه هایش همیشه می لرزند.

این آرامش ذهنی که حالا به خودم داده ام تا قضیه را حلاجی کنم،این تسکینی که همیشه می خواستم به خودم بدهم،نتیجه ی خودداری های دائمی و دردناک بوده.خود به خود نیامده...

من هیچ وقت دلم نمی خواهد کسی را برنجانم،ولی آن قدر خجالتی ام که به نظر بی اعتنا می رسم،در حالی که فقط دست و پا چلفتی بودنم مانعم می شود.بیشتر وقت ها فکر می کنم اصولاً به محیط های جمع و جور رغبت بیشتری دارم،وسط غریبه های اسم و رسم دار زیاد احساس راحتی نمی کنم!

ماما،من هرچه بیشتر دنیا را می شناسم بیشتر می فهمم که هرگز با مردی رو‌به‌رو نخواهم شد که واقعاً عاشقش بشوم.

بیشتر دردسر های دنیا را آدم های احمق درست می کنند نه آدم های شرور.

فرانک گفت:((او دختر سرزنده ی جذابی است.)) مری گفت:((سرزنده که هست،ولی خوشحال هم هست؟))

چرا کارهای دنیا برعکس بود؟

کاش می توانستم کنارش خوشبخت شوم!کاش زندگی ام این قدر پیچیده نبود!

انسان ها با رد شدن راحت کنار نمی آیند.زمانی که نیاکانمان شکارچی و غارتگر بودند،برایشان تبعید شدن از قبیله با حکم مرگ فرقی نداشت.برای همین،رد شدن برای انسان بسیار دردناک است.

حالت چطوره؟بی مصرف ترین عبارت دو‌کلمه ای در دنیای ارتباطات.هیچ کدام از کسانی که این را می پرسند نمی خواهند جوابش را بدانند و هیچ کدام از کسانی که جوابش را می دهند حقیقت را نمی گویند.

10:03 شب: یه روز دوباره هم رو می بینیم و طوری بهم نگاه می کنی که بهت نگاه می کردم، اما من هیچی احساس نمی کنم صاف از کنارت رد می شم یه لبخند هم روی صورتمه و تو از درون داری می میری چون خیلی زیادی طول کشید تا بفهمی من فرد مناسب توام.

اشتباه برداشت نکن، تو هنوز قدر یه دنیا برام ارزش داری فقط دیگه ارزش نداره برات بجنگم.

ما به کلمات احتیاجی نداشتیم ما فقط به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم. چشمات همه‌چی رو گفت✨️

7:12 عصر: خواهش می کنم عاشق کس دیگه ای نشو:)

ما همه دلمان می خواهد درس بدهیم،اما فقط چیزهایی را درس می دهیم که ارزش دانستن ندارد.

هیچ وقت الیزابت این قدر صادقانه احساس نکرده بود دارسی را دوست دارد،آن هم در این لحظه ای که دوست داشتن بیهوده بود.