بریدههای کتاب setiya setiya 1403/11/30 - 20:20 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 41 هرچیز در نامش زنده است و نام نیز تنها تا زمانی که بر زبان بماند. 0 21 setiya 1403/11/30 - 20:18 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 40 اما آن چه را لب های بسته نمی گویند، قلب فریاد می زند. 0 17 setiya 1403/11/30 - 20:15 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 52 وفادار بودن و شریک خطا نشدن به راه رفتن روی تیغ می ماند . 0 21 setiya 1403/11/30 - 20:13 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 80 همیشه تاریک ترین وقت شب، لحظه های پیش از سحر است. 0 61 setiya 1403/4/7 - 21:31 آتش دزد جلد 1 تری دیری 3.9 23 صفحۀ 151 دروغگویی بهترین کاری است که سیاستمدار ها بلداند 0 42 setiya 1403/4/7 - 19:45 آتش دزد جلد 1 تری دیری 3.9 23 صفحۀ 27 می دانی آخرین باری که مرد درستکاری را دیدیم ، کی بود ؟ نه ! عمو ادوارد به دروغ گفت : وقتی به آیینه نگاه کردم . 0 21 setiya 1403/2/11 - 15:30 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 37 صفحۀ 296 اهمیتی نداره هرکس اهل کجا باشه ، ارزشش بیشتر از دیگری نیست . 0 38 setiya 1403/1/31 - 14:04 IMAGINE ME (مرا تصور کن ، جلد ششم) 3.9 2 صفحۀ 357 برای جهان ، او مهیب است . برای من ؟ او جهان است . 0 23 setiya 1403/1/16 - 11:11 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 83 بعد از این همه مدت بلاخره فهمیدم که برای او کافی نبودم ، هیچ وقت کافی نبودم . 0 11 setiya 1403/1/16 - 11:05 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 157 بزرگ شدن یعنی مرگ هر روز نزدیک تر می شود . 0 7 setiya 1403/1/16 - 11:02 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 159 نمی دانستم چطور به او توضیح دهم که به رغم ظاهر کم سن و سالم ، حس می کنم پیر هستم . 0 6 setiya 1402/12/6 - 19:10 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 14 علت اصلی تمام درد و رنج های مالیفیسنت عشق بود . 0 14 setiya 1402/12/6 - 18:27 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 50 یعنی متوجه نبودند چقدر وحشتناک است خودت ثروتمند باشی و نخواهی چیزی به کسی بدهی که واقعا به آن نیاز دارد ؟ 0 6 setiya 1402/12/6 - 17:48 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 11 کمترین بدبختی اش این بود که هرکس از راه می رسید به او می گفت باید چه کار بکند 0 7 setiya 1402/12/6 - 17:45 خردم کن؛ ویرانم کن طاهره مافی 4.2 62 صفحۀ 1 افکارم مغشوش و گرفتار کلماتی شده که مال من نیستند 0 4 setiya 1402/11/1 - 01:48 کشفم کن جلد 2 طاهره مافی 4.3 85 صفحۀ 1 (چه ادبیات تاسف آوری ) وارنر سر تکان می دهد. ( فقط اون هایی که از بیان هوشمندانه عاجزند به چنین واژه های جایگزین زمخت و خارج از نزاکتی متوسل می شن.) 0 20 setiya 1402/10/18 - 18:29 جوانی بدون جوانی میرچا الیاده 2.6 3 صفحۀ 30 احساس کرد دهانش مزه خاکستر می دهد. داشت به شصت سالگی می رسید و هنوز هیچ کدام از کارهایی را که شروع کرده بود به آخر نرسانده بود . 0 31 setiya 1402/10/18 - 18:22 جوانی بدون جوانی میرچا الیاده 2.6 3 صفحۀ 73 پشت هر رخدادی بالاخره یک نیروهایی هست ،حالا شناخته یا ناشناخته 0 8 setiya 1402/8/16 - 16:27 سنگدل ماریسا مییر 4.2 286 صفحۀ 98 اینکه چیزی رو به خاطر اینکه ازش می ترسیم باور نداشته باشیم ،کار خطرناکیه . 0 7 setiya 1402/8/16 - 16:23 سنگدل ماریسا مییر 4.2 286 صفحۀ 162 اون چیه که هر موقع سر کیف باشه، مثل طبل صدا می ده و وقتی غمگین باشه ، مثل شیشه می شکنه و وقتی بدزدنش، دیگه نمی شه برش گردوند؟ 0 12
بریدههای کتاب setiya setiya 1403/11/30 - 20:20 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 41 هرچیز در نامش زنده است و نام نیز تنها تا زمانی که بر زبان بماند. 0 21 setiya 1403/11/30 - 20:18 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 40 اما آن چه را لب های بسته نمی گویند، قلب فریاد می زند. 0 17 setiya 1403/11/30 - 20:15 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 52 وفادار بودن و شریک خطا نشدن به راه رفتن روی تیغ می ماند . 0 21 setiya 1403/11/30 - 20:13 هفت جاویدان: باران خاکستر مرجان فولادوند 4.5 5 صفحۀ 80 همیشه تاریک ترین وقت شب، لحظه های پیش از سحر است. 0 61 setiya 1403/4/7 - 21:31 آتش دزد جلد 1 تری دیری 3.9 23 صفحۀ 151 دروغگویی بهترین کاری است که سیاستمدار ها بلداند 0 42 setiya 1403/4/7 - 19:45 آتش دزد جلد 1 تری دیری 3.9 23 صفحۀ 27 می دانی آخرین باری که مرد درستکاری را دیدیم ، کی بود ؟ نه ! عمو ادوارد به دروغ گفت : وقتی به آیینه نگاه کردم . 0 21 setiya 1403/2/11 - 15:30 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 37 صفحۀ 296 اهمیتی نداره هرکس اهل کجا باشه ، ارزشش بیشتر از دیگری نیست . 0 38 setiya 1403/1/31 - 14:04 IMAGINE ME (مرا تصور کن ، جلد ششم) 3.9 2 صفحۀ 357 برای جهان ، او مهیب است . برای من ؟ او جهان است . 0 23 setiya 1403/1/16 - 11:11 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 83 بعد از این همه مدت بلاخره فهمیدم که برای او کافی نبودم ، هیچ وقت کافی نبودم . 0 11 setiya 1403/1/16 - 11:05 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 157 بزرگ شدن یعنی مرگ هر روز نزدیک تر می شود . 0 7 setiya 1403/1/16 - 11:02 پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک کریستینا هنری 4.3 3 صفحۀ 159 نمی دانستم چطور به او توضیح دهم که به رغم ظاهر کم سن و سالم ، حس می کنم پیر هستم . 0 6 setiya 1402/12/6 - 19:10 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 14 علت اصلی تمام درد و رنج های مالیفیسنت عشق بود . 0 14 setiya 1402/12/6 - 18:27 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 50 یعنی متوجه نبودند چقدر وحشتناک است خودت ثروتمند باشی و نخواهی چیزی به کسی بدهی که واقعا به آن نیاز دارد ؟ 0 6 setiya 1402/12/6 - 17:48 قلب مورها؛ مالیفیسنت بانوی اهریمنی هالی بلک 4.3 3 صفحۀ 11 کمترین بدبختی اش این بود که هرکس از راه می رسید به او می گفت باید چه کار بکند 0 7 setiya 1402/12/6 - 17:45 خردم کن؛ ویرانم کن طاهره مافی 4.2 62 صفحۀ 1 افکارم مغشوش و گرفتار کلماتی شده که مال من نیستند 0 4 setiya 1402/11/1 - 01:48 کشفم کن جلد 2 طاهره مافی 4.3 85 صفحۀ 1 (چه ادبیات تاسف آوری ) وارنر سر تکان می دهد. ( فقط اون هایی که از بیان هوشمندانه عاجزند به چنین واژه های جایگزین زمخت و خارج از نزاکتی متوسل می شن.) 0 20 setiya 1402/10/18 - 18:29 جوانی بدون جوانی میرچا الیاده 2.6 3 صفحۀ 30 احساس کرد دهانش مزه خاکستر می دهد. داشت به شصت سالگی می رسید و هنوز هیچ کدام از کارهایی را که شروع کرده بود به آخر نرسانده بود . 0 31 setiya 1402/10/18 - 18:22 جوانی بدون جوانی میرچا الیاده 2.6 3 صفحۀ 73 پشت هر رخدادی بالاخره یک نیروهایی هست ،حالا شناخته یا ناشناخته 0 8 setiya 1402/8/16 - 16:27 سنگدل ماریسا مییر 4.2 286 صفحۀ 98 اینکه چیزی رو به خاطر اینکه ازش می ترسیم باور نداشته باشیم ،کار خطرناکیه . 0 7 setiya 1402/8/16 - 16:23 سنگدل ماریسا مییر 4.2 286 صفحۀ 162 اون چیه که هر موقع سر کیف باشه، مثل طبل صدا می ده و وقتی غمگین باشه ، مثل شیشه می شکنه و وقتی بدزدنش، دیگه نمی شه برش گردوند؟ 0 12