بریدهای از کتاب جوانی بدون جوانی اثر میرچا الیاده
1402/10/18
3.0
0
صفحۀ 30
احساس کرد دهانش مزه خاکستر می دهد. داشت به شصت سالگی می رسید و هنوز هیچ کدام از کارهایی را که شروع کرده بود به آخر نرسانده بود .
احساس کرد دهانش مزه خاکستر می دهد. داشت به شصت سالگی می رسید و هنوز هیچ کدام از کارهایی را که شروع کرده بود به آخر نرسانده بود .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.