بریده‌ کتاب‌های کتابدار کوچولو

آخه می‌دونید،من به خاطر مامانم هر کاری می‌کنم.

آدم ها وقتی عصبی و ناراحت هستند، کارهای احمقانه می‌کنند.

هنرِ خوب بازی کردن این است که بدانی کِی آن را تمامش کنی

خودکار از شمشیر قوی‌تر است به شرطی که مغز پشت خودکار نحوه کاربرد صحیح کلمات را بداند.

خوانندگان خوب، برای هرچیزی که می‌خوانند هدفی دارند و بی‌هدف چیزی را مطالعه نمی‌کنند.

(به هرکسی که تیراندازی آموختم، در پایان مرا هدف خویش ساخت!)

وقتی شمشیرزنی را می‌بینید، شمشیر خود را بکشید. برای کسی که شاعری را نمی‌شناسد، شعر نخوانید.

بهترین و کوتاهترین راه برای ساختن آینده این است که دیگران به روشنی ببینند پیشرفت شما به نفع آنها خواهد بود.

انسان ها برای جبران بدی بیش از خوبی آمادگی دارند.زیرا قدردانی و حق‌شناسی کاری سخت و انتقام لذت بخش است.

(پروردگارا،در برابر دوستانم پشتیبان من باش؛در برابر دشمنان میتوانم از خودم محافظت کنم)

برای داشتن یک دشمن خوب ، یک دوست انتخاب کنید؛ او به درستی می‌داند ضربه را کجا وارد کند.

_... متاسفم _متاسفی! تو صف سینما که ازش جلو نزدی! تو کشتیش! اون به خاطر تو مرد.

(آروم باش،میذارم بیای بیرون؛ فقط الان نه.)

به تنها کسی که می‌توانم اعتماد کنم خودم هستم.

معمولا همه چیز را با یک لحظه قضاوت میکنیم. شاید یک نفر فرهیخته و اهل کتاب باشد،اما از قضا جلوی ما در اینستاگرام بچرخد. آن وقت است که قضاوتش میکنیم و او را فردی سطحی می‌دانیم.

امیدوارم روزی از راه برسد که همه ما بدون در نظر گرفتن معرف ها حس خوبی به خودمان داشته باشیم.

واقعا دلم می‌خواهد خودم را عوض کنم. فکر می‌کنم می‌توانم تغییر کنم.

من تنهایی رو خیلی دوست دارم،اما فقط تحت یک شرایط: حتما باید شخصی وجود داشته باشه که دوستم داشته باشه.کسی که از تنهایی من سراغی بگیره.

دوست داشتن یک نفر و بُت ساختن از اون میتونه منجر به خودسرزنشی بشه. حتی اگر فاصله فیزیکی بین دو نفر کمتر بشه،فاصله احساسی و روان‌شناسی ممکنه بیشتر بشه.