بریده‌ کتاب‌های s.h

آدم میتونه با سواد باشه و هنوز هم احمق باشه. اما یه مرد عاقل هم میتونه کاملا بی سواد باشه.

آلیس گفت : نمیخوام برگردم پیش آدمای دیوونه گربه گفت : کاری از دستت بر نمیاد. ما همگی دیوونه‌ایم. تو هم هستی.

-درخواست کردن چیز عجیبیه. وقتی نیازت برطرف می‌شه، دنبال چیز جدیدی.اگه نخ طلا بگیری، سوزن طلا میخوای.

دنیا جای آشفته ای است که همه را گیج می‌کند. من مطمئنم که پدر و مادرت همیشه به تو می‌گفتند حقیقت را بگو و بیشتر وقت ها توصیه شان خوب است اما گاهی تو مجبوری که دروغ بگویی.

باور کردن شیاطین آسان تر از اعتقاد به وجود آدم های شیطان صفت است. او می‌گوید یک آدم شرور خیلی وحشتناک تر از شیطانی تخیلی است

من در دنیای خودم هستم . دنیای خون و شبکه های تار عنکبوتی ، شیاطین و جسد ها ، وحشت و کابوس ها ، از این شب به بعد ، نام این دنیا خانه است.

گاهی اوقات دروغ مهربانانه ترین حقیقتی است که می‌توانید به یک نفر بگویید ، از جمله خودتان.

آدم ها فراموش کرده‌اند که باید زیبایی را در نقص و کمبود دید.

رویا ها تنها زمانی محقق می‌شوند که در وهله اول جرات رویاپردازی آن ها را داشته باشیم.

خنده دار است که بدبختی یک نفر می‌تواند شما را به یاد چیزهایی بیندازد که دارید.

همه بازیگر ها که روی صحنه نیستن. بعضی‌هاشون بین ما راه میرن و مثل مردم عادی رفتار میکنن.

می دانم دروغ هایی که به خودمان می‌گوییم، همیشه خطرناک ترین دروغ ها هستند و می‌دانم که گاهی افکاری که در حاشیه ذهنمان پنهان میکنیم صادقانه ترین افکار ما هستند.

تشییع جنازه افتضاح بود. میشد فهمید بسیاری از افراد حاضر فقط دارند نقش بازی می‌کنند و هیچ غم و اندوهی ندارد. بی‌‌وجدان‌های ریاکار !

خانه بیشتر یک خاطره است تا یک مکان.

گاهی اوقات داشتن تخیل بیش از اندازه هم یک بدبختی و مصیبت است.

بیشتر آدم ها زندگی خود را با چشمان بسته پشت سر می‌گذارند.

گاهی اوقات از آدم ها بیزار میشوم و نفرت تمام وجودم را می‌گیرد.

زندگی مانند یک بازی است که در آن پیاده ها هم می‌توانند شاه شوند‌؛ اما همه قوانین بازی را بلند نیستند. بعضی از آدم هاتمام زندگی خود را پیاده می‌مانند؛ چون هرگز یاد نمی‌گیرند حرکات درستی انجام دهند.

بیشتر آدم ها تمایلی به شنیدن حقیقت ندارند.

بدش نمی‌آمد که برای چند روز ارتباطش با بقیه دنیا قطع شود.