بریدههای کتاب یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا 1404/5/21 - 02:22 داستان فاطمه علیرضا نظری خرم 4.4 13 صفحۀ 199 به نام خدا پیغمبر با لبخندی ملیح و شکرین به یار ایرانی خودش فرمود: دوستی فاطمه صدجا به کار یه مسلمون میاد یکی وقت مردن! یکی داخل قبر! یکی توی صحرای محشر! یکی دم پل صراط ! یکی هم وقت حساب کتاب اعمال و خیلی جاهای دیگه! پیامبر آهی کشید و در ادامه فرمود :وای به حال اونهایی که در حق فاطمه و شوهرش و بچه ها و شیعه هاش ظلم کنند! این آدمها رو به وقتش دمار از روزگارشون در میارند. اصلاً خداوند اسم فاطمه رو به همین خاطر فاطمه گذاشته .خدا قول داده که هم خودش و هم دوستانش رو از آتیش جهنم دور نگه داره.🥲 0 2 یا فاطمه الزهرا 1404/5/17 - 23:40 داستان فاطمه علیرضا نظری خرم 4.4 13 صفحۀ 168 0 2 یا فاطمه الزهرا 1404/5/9 - 19:44 عایده محبوبه السادات رضوی نیا 4.3 14 صفحۀ 177 همان طور حرف میزد و میخندید که بین حرفهایش با شوخی :گفت عایده تو همیشه میگویی این محمد علی است که شهید میشود محمد علی است که مرا می برد بهشت محمد علی است که باعث افتخار سلام دادن من به حضرت زهر است؛ چون فکر میکنی خیلی از من با ایمان تر .است محمد علی نمازش را که سروقت میخواند ،هیچ تازه اهل نماز شب هم هست ولی بگذار یک چیزی بهت بگویم وقتی خدا مرا انتخاب کند برای رکوع و سجود طولانی ام .نیست به تعداد روزهایی که عضو مقاومت بوده ام یا به سن کم و زیادم هم نیست! نه اصلاً به این چیزها نیست خانم خانم ها او مرا به خاطر صفا و پاکی توی دلم برای خودش میخواهد آن کسی که باعث میشود به حضرت زهرا سلام ،کنی منم نه محمد علی 0 3 یا فاطمه الزهرا 1404/5/9 - 19:39 عایده محبوبه السادات رضوی نیا 4.3 14 صفحۀ 234 هوالله ۲۳۴ | عايده بگذارید زیر سرش وقتی میخواستند سنگهای لحد را بگذارند، خودم را روی قبر خم کردم و داد زدم: «علیییی مامان تو را پیش کسی امانت میگذارم که امانتها پیشش گم نمی شود. یک مشت خاک برداشتم و روی او ریختم گفتم: «خدایا از تو ممنونم که جزو زیباترین مادرها شدم و نوحه وداعاً يا أمى را که علی دوست داشت، زمزمه کردم: «خداحافظ مامان خداحافظ ،مامان دیگر از امروز به بعد نمیبینمت 0 3 یا فاطمه الزهرا 1404/4/12 - 19:20 خاطر نازک گل؛ نگاهی نو به زندگی و شخصیت حضرت زهرا (ع) حسین سیدی 4.1 5 صفحۀ 18 ﷽ خدیجه رفته و فاطمه مانده بود با زخم زبانها و ریشخندهای نامردمان در کوچه های مکه اینک باید دستهای کوچک ،فاطمه شکمبههای شتر را از شانه های پیامبر الله پاک کند؛ پدر هنگام فرار از سنگ پراکنی مکیان و پناه بردن به کوههای آفتاب سوخته اطراف شهر مجروح و خونین میشد پدر به خانه پناه می آورد؛ اما گاه سنگها به داخل خانه پرواز میکردند برخی نوشته اند آن گاه که نمیتوانست از پدر در برابر این طوفان محافظت ،کند میگریست.... 0 9
بریدههای کتاب یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا 1404/5/21 - 02:22 داستان فاطمه علیرضا نظری خرم 4.4 13 صفحۀ 199 به نام خدا پیغمبر با لبخندی ملیح و شکرین به یار ایرانی خودش فرمود: دوستی فاطمه صدجا به کار یه مسلمون میاد یکی وقت مردن! یکی داخل قبر! یکی توی صحرای محشر! یکی دم پل صراط ! یکی هم وقت حساب کتاب اعمال و خیلی جاهای دیگه! پیامبر آهی کشید و در ادامه فرمود :وای به حال اونهایی که در حق فاطمه و شوهرش و بچه ها و شیعه هاش ظلم کنند! این آدمها رو به وقتش دمار از روزگارشون در میارند. اصلاً خداوند اسم فاطمه رو به همین خاطر فاطمه گذاشته .خدا قول داده که هم خودش و هم دوستانش رو از آتیش جهنم دور نگه داره.🥲 0 2 یا فاطمه الزهرا 1404/5/17 - 23:40 داستان فاطمه علیرضا نظری خرم 4.4 13 صفحۀ 168 0 2 یا فاطمه الزهرا 1404/5/9 - 19:44 عایده محبوبه السادات رضوی نیا 4.3 14 صفحۀ 177 همان طور حرف میزد و میخندید که بین حرفهایش با شوخی :گفت عایده تو همیشه میگویی این محمد علی است که شهید میشود محمد علی است که مرا می برد بهشت محمد علی است که باعث افتخار سلام دادن من به حضرت زهر است؛ چون فکر میکنی خیلی از من با ایمان تر .است محمد علی نمازش را که سروقت میخواند ،هیچ تازه اهل نماز شب هم هست ولی بگذار یک چیزی بهت بگویم وقتی خدا مرا انتخاب کند برای رکوع و سجود طولانی ام .نیست به تعداد روزهایی که عضو مقاومت بوده ام یا به سن کم و زیادم هم نیست! نه اصلاً به این چیزها نیست خانم خانم ها او مرا به خاطر صفا و پاکی توی دلم برای خودش میخواهد آن کسی که باعث میشود به حضرت زهرا سلام ،کنی منم نه محمد علی 0 3 یا فاطمه الزهرا 1404/5/9 - 19:39 عایده محبوبه السادات رضوی نیا 4.3 14 صفحۀ 234 هوالله ۲۳۴ | عايده بگذارید زیر سرش وقتی میخواستند سنگهای لحد را بگذارند، خودم را روی قبر خم کردم و داد زدم: «علیییی مامان تو را پیش کسی امانت میگذارم که امانتها پیشش گم نمی شود. یک مشت خاک برداشتم و روی او ریختم گفتم: «خدایا از تو ممنونم که جزو زیباترین مادرها شدم و نوحه وداعاً يا أمى را که علی دوست داشت، زمزمه کردم: «خداحافظ مامان خداحافظ ،مامان دیگر از امروز به بعد نمیبینمت 0 3 یا فاطمه الزهرا 1404/4/12 - 19:20 خاطر نازک گل؛ نگاهی نو به زندگی و شخصیت حضرت زهرا (ع) حسین سیدی 4.1 5 صفحۀ 18 ﷽ خدیجه رفته و فاطمه مانده بود با زخم زبانها و ریشخندهای نامردمان در کوچه های مکه اینک باید دستهای کوچک ،فاطمه شکمبههای شتر را از شانه های پیامبر الله پاک کند؛ پدر هنگام فرار از سنگ پراکنی مکیان و پناه بردن به کوههای آفتاب سوخته اطراف شهر مجروح و خونین میشد پدر به خانه پناه می آورد؛ اما گاه سنگها به داخل خانه پرواز میکردند برخی نوشته اند آن گاه که نمیتوانست از پدر در برابر این طوفان محافظت ،کند میگریست.... 0 9