بریده‌ای از کتاب داستان فاطمه اثر علیرضا نظری خرم

بریدۀ کتاب

صفحۀ 199

به‌ نام خدا پیغمبر با لبخندی ملیح و شکرین به یار ایرانی خودش فرمود: دوستی فاطمه صدجا به کار یه مسلمون میاد یکی وقت مردن! یکی داخل قبر! یکی توی صحرای محشر! یکی دم پل صراط ! یکی هم وقت حساب کتاب اعمال و خیلی جاهای دیگه! پیامبر آهی کشید و در ادامه فرمود :وای به حال اونهایی که در حق فاطمه و شوهرش و بچه ها و شیعه هاش ظلم کنند! این آدمها رو به وقتش دمار از روزگارشون در میارند. اصلاً خداوند اسم فاطمه رو به همین خاطر فاطمه گذاشته .خدا قول داده که هم خودش و هم دوستانش رو از آتیش جهنم دور نگه داره.🥲

به‌ نام خدا پیغمبر با لبخندی ملیح و شکرین به یار ایرانی خودش فرمود: دوستی فاطمه صدجا به کار یه مسلمون میاد یکی وقت مردن! یکی داخل قبر! یکی توی صحرای محشر! یکی دم پل صراط ! یکی هم وقت حساب کتاب اعمال و خیلی جاهای دیگه! پیامبر آهی کشید و در ادامه فرمود :وای به حال اونهایی که در حق فاطمه و شوهرش و بچه ها و شیعه هاش ظلم کنند! این آدمها رو به وقتش دمار از روزگارشون در میارند. اصلاً خداوند اسم فاطمه رو به همین خاطر فاطمه گذاشته .خدا قول داده که هم خودش و هم دوستانش رو از آتیش جهنم دور نگه داره.🥲

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.