بریدههای کتاب نرگس نرگس 2 روز پیش آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 62 صفحۀ 30 هیچکس یک روزه کاملا شکست نمیخورد. همیشه باید به روزهایی که راهاند امیدوار بود. 0 1 نرگس 2 روز پیش آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 62 صفحۀ 25 هروقت منتظر اتفاق خوشایندی هستی، مطمئن باش که کم یا زیاد ناامید میشوی. هیچ چیز هرگز آنطور که انتظار داری، نمیشود. خب، شاید این حرف درست باشد. اما یک جنبهی خوب هم دارد؛ چیزهای بد هم هرگز آنطور که انتظار داری نمیشوند، یعنی همیشه کمی بهتر از چیزی میشوند که فکرش را کردهای. 0 1 نرگس 4 روز پیش آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 222 اگر نمیتوانی خوشحال باشی، تا جایی که میتوانی خوشحال باش. 0 4 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 92 چه روز باشکوهی! چقدر خوب است که در چنین روزی زندهایم! بیچاره آنهایی که هنوز به دنیا نیامدهاند؛ چون چنین روزی را از دست دادند. البته ممکن است آنها هم در طول عمرشان روزهای خوبی داشته باشند، اما چنین روزی هرگز تکرار نمیشود. 0 1 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 82 نصف لذت هر چیز، انتظاری است که برایش میکشی. ممکن است خیلی چیزها را به دست نیاوری، اما میتوانی از انتظار کشیدن برایشان لذت ببری. 0 1 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 60 فرق دارد که حرفی را خودت بزنی یا از زبان دیگران بشنوی. تو عیبهای خودت را قبول داری، اما همیشه امیدواری که دیگران با تو هم عقیده نباشند. 0 5 نرگس 1404/4/16 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 16 واقعا جالب است که آدم با دقت به اطرافش نگاه کند و چیزهای جدیدی کشف کند. همین باعث میشود که از زنده بودنت احساس خوشحالی کنی. 0 45 نرگس 1404/3/29 ربهکا دفنی دوموریه 3.5 1 صفحۀ 18 تا کسی مصیبت بزرگی نکشیده باشد نمیتواند به ارزش صلح و صفا و وارستگی خیال پی ببرد. 0 3 نرگس 1404/2/3 همسایه ها احمد محمود 4.2 95 صفحۀ 283 کتاب، برایم دنیای تازهایست. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشتههای کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالیام نمیشود. مثل آدم تشنه که به آب رسیده باشد، هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که بهم جان میدهد. 0 1 نرگس 1404/1/27 همسایه ها احمد محمود 4.2 95 صفحۀ 126 از آدم تو دنیا فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچکسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یهلاقبا به همدیگه کمک نکنیم کی به دادمون میرسه؟ ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچ کاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... 0 0 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 48 شما طردم کرده بودید، شما آدمها. با آن سکوت تحقیرآمیزتان من را راندید. درست در برههای که پرشورترین احساساتم را نثارشان میکردم، جواب اشتیاقم را با آزار دادید و تا آخر عمر رنجیده خاطرم کردید. حالا من مسلماً حق دارم بین شما و خودم دیوار بکشم. 0 51 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 48 اگر شما فکرتان را به زبان بیاورید، با کلمات بیانش کنید، آن وقت بسیار احمقانه به نظر میرسد؛ آدم حتی شرمنده میشود. اما چرا؟ دلیل خاصی ندارد، چون همهمان آدمهای مزخرفی هستیم و تحمل حقیقت را نداریم. 0 10 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 47 آخ، زن عاشق معایب و حتی بدجنسیهای مرد محبوبش را توجیه میکند، طوری که خود مرد تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدیهایش بیاورد. 0 3 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 43 بزرگواریِ جوانی خیلی جذاب و دلفریب است، اما به یک جو نمیارزد. حالا چرا نمیارزد؟ چون ارزان به دست آمده، برای به دست آوردنش تجربهای کسب نشده. اینطور بگویم که از مظاهر اولیهی زندگی است. بگذار سختی بکشی، آن وقت بزرگواریات را میبینم! بزرگواری ای که حاصل تجربه نیست، ارزان است و حتی اگر جانت را در راهش قربانی کنی باز هم ارزشی ندارد چون فقط از سر جوشش جوانی و سرریز نیرو و انرژی است، از روی اشتیاق شدید به زیبایی! 0 1 نرگس 1403/11/19 بچه های خون و استخوان (مجموعه اوریشا 1) تامی آدیمی 4.2 7 صفحۀ 526 دنیا بدون او، خاطرهای زنده است. سیاههای از همه چیزهایی که دیگر هرگز از آنها لذت نخواهم برد. 0 3
بریدههای کتاب نرگس نرگس 2 روز پیش آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 62 صفحۀ 30 هیچکس یک روزه کاملا شکست نمیخورد. همیشه باید به روزهایی که راهاند امیدوار بود. 0 1 نرگس 2 روز پیش آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 62 صفحۀ 25 هروقت منتظر اتفاق خوشایندی هستی، مطمئن باش که کم یا زیاد ناامید میشوی. هیچ چیز هرگز آنطور که انتظار داری، نمیشود. خب، شاید این حرف درست باشد. اما یک جنبهی خوب هم دارد؛ چیزهای بد هم هرگز آنطور که انتظار داری نمیشوند، یعنی همیشه کمی بهتر از چیزی میشوند که فکرش را کردهای. 0 1 نرگس 4 روز پیش آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 222 اگر نمیتوانی خوشحال باشی، تا جایی که میتوانی خوشحال باش. 0 4 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 92 چه روز باشکوهی! چقدر خوب است که در چنین روزی زندهایم! بیچاره آنهایی که هنوز به دنیا نیامدهاند؛ چون چنین روزی را از دست دادند. البته ممکن است آنها هم در طول عمرشان روزهای خوبی داشته باشند، اما چنین روزی هرگز تکرار نمیشود. 0 1 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 82 نصف لذت هر چیز، انتظاری است که برایش میکشی. ممکن است خیلی چیزها را به دست نیاوری، اما میتوانی از انتظار کشیدن برایشان لذت ببری. 0 1 نرگس 1404/4/18 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 60 فرق دارد که حرفی را خودت بزنی یا از زبان دیگران بشنوی. تو عیبهای خودت را قبول داری، اما همیشه امیدواری که دیگران با تو هم عقیده نباشند. 0 5 نرگس 1404/4/16 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 16 واقعا جالب است که آدم با دقت به اطرافش نگاه کند و چیزهای جدیدی کشف کند. همین باعث میشود که از زنده بودنت احساس خوشحالی کنی. 0 45 نرگس 1404/3/29 ربهکا دفنی دوموریه 3.5 1 صفحۀ 18 تا کسی مصیبت بزرگی نکشیده باشد نمیتواند به ارزش صلح و صفا و وارستگی خیال پی ببرد. 0 3 نرگس 1404/2/3 همسایه ها احمد محمود 4.2 95 صفحۀ 283 کتاب، برایم دنیای تازهایست. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشتههای کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالیام نمیشود. مثل آدم تشنه که به آب رسیده باشد، هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که بهم جان میدهد. 0 1 نرگس 1404/1/27 همسایه ها احمد محمود 4.2 95 صفحۀ 126 از آدم تو دنیا فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچکسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یهلاقبا به همدیگه کمک نکنیم کی به دادمون میرسه؟ ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچ کاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... 0 0 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 48 شما طردم کرده بودید، شما آدمها. با آن سکوت تحقیرآمیزتان من را راندید. درست در برههای که پرشورترین احساساتم را نثارشان میکردم، جواب اشتیاقم را با آزار دادید و تا آخر عمر رنجیده خاطرم کردید. حالا من مسلماً حق دارم بین شما و خودم دیوار بکشم. 0 51 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 48 اگر شما فکرتان را به زبان بیاورید، با کلمات بیانش کنید، آن وقت بسیار احمقانه به نظر میرسد؛ آدم حتی شرمنده میشود. اما چرا؟ دلیل خاصی ندارد، چون همهمان آدمهای مزخرفی هستیم و تحمل حقیقت را نداریم. 0 10 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 47 آخ، زن عاشق معایب و حتی بدجنسیهای مرد محبوبش را توجیه میکند، طوری که خود مرد تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدیهایش بیاورد. 0 3 نرگس 1403/11/30 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 228 صفحۀ 43 بزرگواریِ جوانی خیلی جذاب و دلفریب است، اما به یک جو نمیارزد. حالا چرا نمیارزد؟ چون ارزان به دست آمده، برای به دست آوردنش تجربهای کسب نشده. اینطور بگویم که از مظاهر اولیهی زندگی است. بگذار سختی بکشی، آن وقت بزرگواریات را میبینم! بزرگواری ای که حاصل تجربه نیست، ارزان است و حتی اگر جانت را در راهش قربانی کنی باز هم ارزشی ندارد چون فقط از سر جوشش جوانی و سرریز نیرو و انرژی است، از روی اشتیاق شدید به زیبایی! 0 1 نرگس 1403/11/19 بچه های خون و استخوان (مجموعه اوریشا 1) تامی آدیمی 4.2 7 صفحۀ 526 دنیا بدون او، خاطرهای زنده است. سیاههای از همه چیزهایی که دیگر هرگز از آنها لذت نخواهم برد. 0 3