بریده‌های کتاب هدی🇮🇷

زمان به من آموخت زندگی پر از کسانی است که می آیند و می روند و تنها کسی که می ماند خودت هستی؛ شاید برای اینکه روایت کنی تا همه بدانند روزی رویایت رهایی بوده از زمین،از باد،آتش،آب و خاک.

نمیتوان بر اساس ظاهر افراد در موردشان قضاوت نمود چه بسا اهل معصیتی را که به دیده حقارت به آنها می نگریم اما قلبشان به نور محبت ائمه(علیهم السلام)روشن است و عاقبت به خیر می شوند و چه بسیار کسانی که به ظاهر اهل تقوا و عمل صالح اند اما به دلیل برخی اشتباهات در آخر کار سقوط میکنند.

وقتی برای دیگری فانوسی روشن میکنی،خود به خود راه خودت راهم روشن میکنی.

طبیعت با پاییز بهمون نشون میده رها کردن چقدر میتونه زیبا باشه.

<<هرچیزی اومدنی و رفتنی داره،کوچولو.همینه که خیلی ارزشمندشون میکنه.>>

اژدهای کوچک پرسید:<<اگه بعضی ها از من یا کارهام خوششون نیاد چی؟>> پاندای بزرگ گفت:<<تو باید راه خودت رو بری.بهتره اون ها رو از دست بدی تا خودت رو.>>

اگه به دنبال شاد کردن دیگران باشی ،خودت هم به شادی میرسی.

داشتن یک رویای بزرگ،مهم است اما فقط داشتن یک رویا کافی نیست.تام مهمترین کار را هم انجام داده بود:قدم اول را برداشت و سفرش را شروع کرد.

تام یک خیالباف بود،این قسمتش درست بود.همه خیال بافی می کنند اما نه به اندازه ی هم.آن خیال باف هایی که واقعا از در بیرون میزنند و رویاهایشان را واقعی می کنند،همان هایی هستند که ماجراجو می شوند.

برای قوی شدن نه راه میانبر هست،نه معجون جادویی.غیر از تمرین هیچ راهی ندارد.

《انسان ها تا وقتی که نسبت به چیزی متعهد نشوند،شک و دودلی به خودشان راه میدهند...ولی به محض اینکه انسان نسبت به موضوعی تعهد قلبی پیدا کند،مشیت الهی وارد عمل شده و به کمک انسان می آید.همه چیز دست به دست هم می دهد تا رویداد مورد نظر ما اتفاق بیفتد،رویدادی که به نفع ماست.حتی پیشامد های غیر منتظره که هیچ کس نمیتوانست به خواب ببیند و در مخیله اش نمیگنجید سر راه ما قرار میگیرد.》 به خودتان بستگی دارد که بتوانید به این احتمالات اعتماد کنید و تصمیم بگیرید رویاهایتان را بنویسید،حتی بدون هیچ مدرک و نشانه ای مبنی بر اینکه آن خواسته حتما اتفاق می افتد باز هم بخواهید بنویسید و قدم اول را بردارید.