بریدههای کتاب Mohammad kahvaee Mohammad kahvaee 1404/2/5 نجواگر الکس نورث 4.1 88 صفحۀ 94 اگه اگه بگذاری احساس گناه کنترلت را به دست بگیرد، این احساس لعنتی هرگز رهایت نخواهد کرد. 0 0 Mohammad kahvaee 1404/1/5 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 172 «پس عشق حماقت است، نه؟ هیچ وقت به نتیجه نمیرسد؟» «چرا، به نتیجه میرسد. اما باید برایش جنگید...» «چطوری؟» «یکم جنگید. هر روز یکم. باید شهامتش را داشته باشیم که خودمان باشیم و تصمیم بگیریم که خوش...» 0 2 Mohammad kahvaee 1404/1/5 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 165 اما همین است دیگر، زندگی از هر چیزی نیرومند تر است. وانگهی، مگر ما کی هستیم که این همه برای خودمان اهمیت قائل میشویم؟ تقلبی کنیم و فریاد میزنیم، که چی؟ برای چی؟ که چی بشود؟ 0 1 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 123 تازه فهمیده بودم خوشبخت که باشی، زندگی چه حال و هوایی دارد. 1 59 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 81 "حق خطا کردن" اصطلاح کوچکی است، عبارتی کوتاه، اما چه کسی این حق را به ما میدهد؟ چه کسی غیر از خود ما؟ 0 1 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 42 درست وقتی فکر میکنیم جای پایمان محکم است، تازه افتادیم توی تله. 0 2 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 71 صفحۀ 120 تا دم مرگ خود را گناهکار بیامیدی میشمرد. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 71 صفحۀ 111 در درمانگاه شنایدر بیماری بود بسیار بدبخت. به قدری بدبخت، که نظیرش مشکل پیدا میشود. او را به شنایدر سپرده بودند که جنونش معالجه شود ولی من گمان میکنم او دیوانه نبود بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماریاش همین بود. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/11/6 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 159 بر شیطان لعنت که عادت از آدم چه موجودی میتواند بسازد! 0 2 Mohammad kahvaee 1403/11/6 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 154 انسان اینطور است که دوست میدارد فقط دردها و رنجها را ببیند، نه خوشیها و خوشبختی هایش را، ولی اگر بتواند ارزشها را به درستی بسنجد و در نظر بگیرد، قبول خواهد کرد که در همه جا خوشبختی وجود دارد، برای هر کس خوشبختی و سعادت است و میتواند آن را چون هدیهای بپذیرد. 0 39 Mohammad kahvaee 1403/10/16 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 61 بشر موجودی است سرگردان و گمگشته. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 193 زود تسلیم نشو , ولی دو دستی هم نچسب ! 0 0 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 188 اول زندگی که خردسالیم, برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ آخر زندگی هم, وقتی مثل من شدی , برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ و بقیه حرفش را زمزمه وار و زیر لبی ادامه داد: و حالا یک راز: بین این دو مرحله هم به دیگران احتیاج داریم. 0 4 Mohammad kahvaee 1403/7/11 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 78 پذیرای امواج عشق باشیم، ما فکر میکنیم استحقاق و ظرفیت عشق را نداریم. فکر میکنیم اگر اجازه دهیم عشق در ما نفوذ کند، خیلی حساس و مهربان خواهیم شد. ولی خردمندی به نام لوین چه خوب این مطلب را گفته که:« عشق تنها عمل عقلانی منطقی است.» 0 7 Mohammad kahvaee 1403/6/31 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 43 بپذیر، هم آنچه قادر به انجام دادنش هستی، هم آنچه قادر نیستی انجام دهی. گذشته را همانگونه که گذشته بپذیر؛ بیآنکه بکوشی آن را نفی کنی, بی آنکه خواهان خلاصی و فرار از آن باشی. بیاموز که خود و دیگران را ببخشی؛ تصور نکن که دیر شده.. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/6/20 جاناتان مرغ دریایی ریچارد باخ 3.7 133 صفحۀ 30 جاناتان مرغ دریایی ، یک روز میفهمی بی مسئولیتی عاقبت خوشی ندارد. زندگی ناشناخته و ناشناختنی است، و ما چیزی از آن نمیدانیم جز این که به دنیا آمده ایم تا شکممان را سیر بکنیم ، و تا جایی که برایمان امکان داره زنده بمانیم. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/6/20 جاناتان مرغ دریایی ریچارد باخ 3.7 133 صفحۀ 19 یک مرغ دریایی بی نوا و بال بسته ی ناتوانی. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/5/28 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 554 در دنیا هیچ کاری سخت تر از صداقت و صمیمیت نیست ،هیچ کاری هم آسان تر از تملغ و چاپلوسی. در صداقت و صمیمیت ، حتی اگر یک درصد دروغ و تزویر باشد، فوری نغمه یِ ناسازش بلند میشود و کار را به رسوایی میکشاند. برعکس ، اگر همه ی حرف ها تا نقطه ی آخرش دروغ و تزویر باشد، مثل نغمه ی گوشنواز به دل می نشیند و لذت می بخشد. 0 16 Mohammad kahvaee 1403/5/27 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 538 متواری بودن کار آسانی نیست، آدم را به نکبت می اندازد. تو بیشتر از هرچیز به زندگی احتیاج داری ، به یک جای معین، به هوای مناسب. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/5/6 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 29 من همه ی اینها را درک میکنم. هرچه بیشتر عرق میخورم ، بیشتر درک میکنم. اصلا برای همین است که عرق میخورم، یعنی با عرق خوردن میخواهم دلسوزی و ترحم دیگران را جلب کنم. دنبال کیف و خوشی نیستم، دنبال درد و دریغم. عرق میخورم که عذاب بکشم، آقا، که بیشتر عذاب بکشم! 0 2
بریدههای کتاب Mohammad kahvaee Mohammad kahvaee 1404/2/5 نجواگر الکس نورث 4.1 88 صفحۀ 94 اگه اگه بگذاری احساس گناه کنترلت را به دست بگیرد، این احساس لعنتی هرگز رهایت نخواهد کرد. 0 0 Mohammad kahvaee 1404/1/5 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 172 «پس عشق حماقت است، نه؟ هیچ وقت به نتیجه نمیرسد؟» «چرا، به نتیجه میرسد. اما باید برایش جنگید...» «چطوری؟» «یکم جنگید. هر روز یکم. باید شهامتش را داشته باشیم که خودمان باشیم و تصمیم بگیریم که خوش...» 0 2 Mohammad kahvaee 1404/1/5 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 165 اما همین است دیگر، زندگی از هر چیزی نیرومند تر است. وانگهی، مگر ما کی هستیم که این همه برای خودمان اهمیت قائل میشویم؟ تقلبی کنیم و فریاد میزنیم، که چی؟ برای چی؟ که چی بشود؟ 0 1 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 123 تازه فهمیده بودم خوشبخت که باشی، زندگی چه حال و هوایی دارد. 1 59 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 81 "حق خطا کردن" اصطلاح کوچکی است، عبارتی کوتاه، اما چه کسی این حق را به ما میدهد؟ چه کسی غیر از خود ما؟ 0 1 Mohammad kahvaee 1404/1/3 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 42 درست وقتی فکر میکنیم جای پایمان محکم است، تازه افتادیم توی تله. 0 2 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 71 صفحۀ 120 تا دم مرگ خود را گناهکار بیامیدی میشمرد. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 71 صفحۀ 111 در درمانگاه شنایدر بیماری بود بسیار بدبخت. به قدری بدبخت، که نظیرش مشکل پیدا میشود. او را به شنایدر سپرده بودند که جنونش معالجه شود ولی من گمان میکنم او دیوانه نبود بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماریاش همین بود. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/11/6 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 159 بر شیطان لعنت که عادت از آدم چه موجودی میتواند بسازد! 0 2 Mohammad kahvaee 1403/11/6 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 154 انسان اینطور است که دوست میدارد فقط دردها و رنجها را ببیند، نه خوشیها و خوشبختی هایش را، ولی اگر بتواند ارزشها را به درستی بسنجد و در نظر بگیرد، قبول خواهد کرد که در همه جا خوشبختی وجود دارد، برای هر کس خوشبختی و سعادت است و میتواند آن را چون هدیهای بپذیرد. 0 39 Mohammad kahvaee 1403/10/16 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.1 56 صفحۀ 61 بشر موجودی است سرگردان و گمگشته. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 193 زود تسلیم نشو , ولی دو دستی هم نچسب ! 0 0 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 188 اول زندگی که خردسالیم, برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ آخر زندگی هم, وقتی مثل من شدی , برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ و بقیه حرفش را زمزمه وار و زیر لبی ادامه داد: و حالا یک راز: بین این دو مرحله هم به دیگران احتیاج داریم. 0 4 Mohammad kahvaee 1403/7/11 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 78 پذیرای امواج عشق باشیم، ما فکر میکنیم استحقاق و ظرفیت عشق را نداریم. فکر میکنیم اگر اجازه دهیم عشق در ما نفوذ کند، خیلی حساس و مهربان خواهیم شد. ولی خردمندی به نام لوین چه خوب این مطلب را گفته که:« عشق تنها عمل عقلانی منطقی است.» 0 7 Mohammad kahvaee 1403/6/31 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 144 صفحۀ 43 بپذیر، هم آنچه قادر به انجام دادنش هستی، هم آنچه قادر نیستی انجام دهی. گذشته را همانگونه که گذشته بپذیر؛ بیآنکه بکوشی آن را نفی کنی, بی آنکه خواهان خلاصی و فرار از آن باشی. بیاموز که خود و دیگران را ببخشی؛ تصور نکن که دیر شده.. 0 0 Mohammad kahvaee 1403/6/20 جاناتان مرغ دریایی ریچارد باخ 3.7 133 صفحۀ 30 جاناتان مرغ دریایی ، یک روز میفهمی بی مسئولیتی عاقبت خوشی ندارد. زندگی ناشناخته و ناشناختنی است، و ما چیزی از آن نمیدانیم جز این که به دنیا آمده ایم تا شکممان را سیر بکنیم ، و تا جایی که برایمان امکان داره زنده بمانیم. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/6/20 جاناتان مرغ دریایی ریچارد باخ 3.7 133 صفحۀ 19 یک مرغ دریایی بی نوا و بال بسته ی ناتوانی. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/5/28 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 554 در دنیا هیچ کاری سخت تر از صداقت و صمیمیت نیست ،هیچ کاری هم آسان تر از تملغ و چاپلوسی. در صداقت و صمیمیت ، حتی اگر یک درصد دروغ و تزویر باشد، فوری نغمه یِ ناسازش بلند میشود و کار را به رسوایی میکشاند. برعکس ، اگر همه ی حرف ها تا نقطه ی آخرش دروغ و تزویر باشد، مثل نغمه ی گوشنواز به دل می نشیند و لذت می بخشد. 0 16 Mohammad kahvaee 1403/5/27 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 538 متواری بودن کار آسانی نیست، آدم را به نکبت می اندازد. تو بیشتر از هرچیز به زندگی احتیاج داری ، به یک جای معین، به هوای مناسب. 0 1 Mohammad kahvaee 1403/5/6 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 صفحۀ 29 من همه ی اینها را درک میکنم. هرچه بیشتر عرق میخورم ، بیشتر درک میکنم. اصلا برای همین است که عرق میخورم، یعنی با عرق خوردن میخواهم دلسوزی و ترحم دیگران را جلب کنم. دنبال کیف و خوشی نیستم، دنبال درد و دریغم. عرق میخورم که عذاب بکشم، آقا، که بیشتر عذاب بکشم! 0 2