بریده‌ای از کتاب دوستش داشتم اثر آنا گاوالدا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 172

«پس عشق حماقت است، نه؟ هیچ وقت به نتیجه نمی‌رسد؟» «چرا، به نتیجه می‌رسد. اما باید برایش جنگید...» «چطوری؟» «یکم جنگید. هر روز یکم. باید شهامتش را داشته باشیم که خودمان باشیم و تصمیم بگیریم که خوش...»

«پس عشق حماقت است، نه؟ هیچ وقت به نتیجه نمی‌رسد؟» «چرا، به نتیجه می‌رسد. اما باید برایش جنگید...» «چطوری؟» «یکم جنگید. هر روز یکم. باید شهامتش را داشته باشیم که خودمان باشیم و تصمیم بگیریم که خوش...»

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.